۲-انطباق یک جانبه: در این حالت، تنها نوآوری است که خود را با فضای نهادی انطباق میدهد و فضای نهادی انطباق میدهد و فضای نهادی هیچ گونه تغییر و تعدیلی را نمی پذیرد. در این حالت، نوآوری به طور ناقص و نا تمام به اجرا در میآید.
۳-عدم انطباق : در این حالت، هیچ کدام از دو عامل خود را با دیگری انطباق نمی دهد و نتیجه آن می شود که نوآوری در همان آغاز متوقف می شود و به اجرا در نمی آید
به اعتقاد نگارنده حالت چهارم را می توان به تعاملات فوق افزود. در این تعامل، تنها فضای نهادی است (چه آن فضا به طور کلی چه اجزای آن فضا به طور مجزا) که خود را با نوآوری انطباق میدهد. این حالت را می توان رویکرد وفادارانه یا پذیرش نامید که در نظام آموزش و پرورش ایران مصداق بسیار دارد. برای مثال، می توان به بسته های آموزشی مقاوم در برابر معلم اشاره کرد که معلمان بایستی بدون هیچ گونه دخل و تصرف (یعنی عدم انطباق آن ها با محیط آموزش، با نیازها و علایق خویش، دانش آموزان و جامعه محلی) به استفاده وفادارانه از آن ها بپردازند. لازم به ذکر است که این رویکرد وفادارانه، از سوی معلمان و متخصصان آموزشی سراسر دنیا مورد انتقاد قرار گرفته است. (حسینی خواه ، ۱۳۸۷)
۲-۲-۱-۸- نظام ملی نوآوری
امروزه نوآوری و پیشرفت ملی، حاصل تعاملات پیچیده اجرا در تولید، توزیع و کاربرد انواع مختلف دانش است. عملکرد نوآورانه هر کشور تا حد زیادی به نحوه ارتباط و به کارگیری این اجزا (به عنوان عناصر یک سیستم یکپارچه) بستگی دارد. دانشگاه به عنوان نهاد آموزشی و پژوهشی یکی از مهمترین و موثرترین بازیگران نظام ملی نوآوری هر کشوری محسوب می شود که تأثیر بسزایی در عملکرد نوآورانه کشور دارد. دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی با آموزش مهارت های علمی و عملی به نیروی انسانی علاوه بر تأمین نیروی کار کارآمد مورد نیاز سایر بازیگران نظام، باعث انتشار دانش انباشت شده محققان و اساتید دانشگاه میشوند.
علاوه بر این، دانشگاه ها فعالیت و کارکردهایی نیز در خصوص تولید و انتقال دانش دارند. نظام ملی نوآوری مفهومی است که دامنه تحلیل آن از تعداد معدودی نوآوری های محصول و فرایند در یک کشور خاص و در یک بازه زمانی مشخص، وسیع تر و فراگیرتر است. نظام ملی نوآوری نه تنها مرحله نوآوری را در بر میگیرد، بلکه تأکید آن بر عوامل اصلی تعیین کننده و سازماندهی کننده یک فعالیت نوآورانه است. از این رو، نظام ملی نوآوری، سراسر فرایند نوآوری در سطح ملی (هم فاز پیش از تجاری سازی و هم فاز انتشار) را شامل می شود. نظام ملی نوآوری (NIS) بر اساس رویکرد سیستمی به نوآوری، چارچوبی را برای تسهیل و تقویت فرایند تولید، انتشار و به کارگیری دانش ارائه می کند. (OECD,1999) نظام ملی نوآوری مجموعه ای از اجزا، بازیگران و روابط بین آن ها است که در تولید، انتشار و استفاده از دانش با هم در تعامل هستند و در داخل مرزهای یک کشور قرار دارند. شناخت نهادهای در گیر در فرایند نوآوری در سطح ملی و چگونگی تعاملات و ارتباطات آن ها در جهت انجام سه هدف عمده؛ یعنی: خلق، انتشار و بهره برداری از دانش، مهمترین مباحث مطرح شده در نظام ملی نوآوری میباشند.
اساساً نظام ملی نوآوری عبارت است از سازمان ها و مؤسساتی که در توسعه، انتشار و به کارگیری نوآوری در یک کشور، بر هم تأثیر میگذارند . این تعریف کاملاً در راستای تعریف ادکویست از نظام ملّی نوآوری است. از نظر او یک نظام نوآوری از عوامل مهم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، سازمانی و غیره تشکیل شده است که بر توسعه، انتشار و بهره برداری از نوآوری مؤثر هستند. نظریه پردازان نظام ملی نوآوری برای شکل گیری کارآمد زنجیره خلق، نشر و به کارگیری دانش، وظایف و فعالیت های هر یک از اجزا و بازیگران نظام را تبیین و تعیین کردهاند. کارکردها و فعالیت های متعددی مانند سیاستگذاری، پشتیبانی و تأمین مالی، انجام تحقیقات، آموزش منابع انسانی، کارآفرینی و غیره از سوی محققان برای بازیگران فعّال در نظام ملّی نوآوری ارائه شده است. نیوزی نظام ملی نوآوری را مجموعه ای از شرکت های خصوصی و دولتی (کوچک یا بزرگ)، دانشگاه ها و آژانس های دولتی در تعامل با هم میداند که به تولید علم و فن آوری در داخل مرزهای ملی کمک میکنند. تعلیل میان آن ها میتواند به شکل فنی، تجاری، قانونی، اجتماعی و مالی باشد. اما هدف از این تعاملات، توسعه، نگهداری، تأمین مالی و تنظیم علم و تکنولوژی است. در نهایت می توان گفت که نظام ملی نوآوری ابزاری است برای درک و یادگیری اثر سازمان ها و مؤسسات بر فعالیت های نوآورانه که ناشی از تعامل عوامل و بازیگران گوناگون و شرایط نهادی است . (تقوی و پاکزاد ، ۱۳۸۶)یکی از نکات مهم در نظام ملی نوآوری، محیط نوآوری جهانی است. همکاری های بینالمللی، نقش مؤثرتری در شکل گیری نظام ملی نوآوری ایفا میکنند. در کشور ایران، مشکلات متعدد در همکاری های بینالمللی وجود دارد و مؤسسات پژوهشی / دانشگاهی ارتباط محدودی با کشورهای توسعه یافته دارند. امروزه انتقال دانش، فراتر از انتقال فناوری صرف است و می بایست سیاست های نوآوری در داخل کشور، عاملان سیستم نوآوری را تشویق کند تا این گونه همکاری ها شکل گیرد. البته بایستی توجه داشت که برخی از موانع این مسیر، جنبه سیاسی دارند و می بایست در سطح کلان برای آن چاره اندیشی شود. (سبحانی نژاد و افشار ، ۱۳۸۸)
۲-۲-۱-۹- تأثیر نوآوری بر فاکتورهای نظام آموزش
نوآوریها به سه شیوه در نظام آموزشی تغییر ایجاد میکنند.
۱)مواد: معرفی مواد و منابع آموزشی جدید
۲)روش ها: معرفی روش های جدید تدریس و یادگیری
۳)اعتقادات و نگرش ها: این مرحله پیچیده ترین مرحله است. در این مرحله باید در نگرش معلم و دانش آموز نسبت به مواد و روش های جدید آموزشی تغییر مثبت ایجاد کرد اگر در نگرش معلم و دانش آموز تغییری ایجاد نشود، از مواد و روش های آموزشی جدید استفاده بهینه نخواهد شد و حتی کارایی آن ها از کارایی مواد سنتی کمتر خواهد بود. بنابرین در چارچوب شیوه های فوق به بررسی تأثیر نوآوری های آموزشی بر مهمترین فاکتورهای نظام آموزش (۱٫ مدارس ۲٫ عامل انسانی ۳٫ مواد و روش ها) پرداخته خواهد شد.
الف )مدارس:مهمترین دلیل عدم موفقیت نوآوری در یک سازمان آموزشی، مربوط به نظام اجتماعی آن سازمان است نه محدودیت های فنی. اگر سازمان از لحاظ بسترهای فکری آماده نباشد بی تردید نوآوری شکست خواهد خورد؛ مطالعات بسیار صحت این گفته را تأیید کردهاند بنابرین هنجارهای یک سازمان آموزشی بر میزان پذیرش نوآوری در آن سازمان تأثیر بسزا دارد.