اولین گام در فرایند روایت درمانی گفتن داستان شخص است و داستان شخص در ابتدا داستانی غرق در مشکل است، هنگام توصیف داستان توسط فرد، داستانی که سراپای آن را مشکل در برگرفته بیان می شود. این داستان آکنده از مشکل همه زندگی شخص را در تصرف خویش درآورده و درمانگر درباره جزئیات این داستان از شخص سوال میکند(عابدی، ۱۳۸۵).
در روایت درمانی مشکل را به عنوان اختلال کارکرد افراد در نظر نمی گیریم. مشکل داستانی است که نیازمند دوباره تألیف شدن از طریق گفتگوی درمانی است. دوباره گویی تجربه ها و داستان زندگی. در صورتی که شخص بتواند با خاطرات و ادراکات در خویش روبه رو شود که مخالف با دانسته های کنونی او از خویش است، او قادر خواهد شد تا به قدرت و توانایی بالقوه خویش برای خلق یک داستان متفاوت با قصه ای که اکنون با آن زندگی می کند پی ببرد، شخص معمولاً این قدرت خویش را برای گرفتن یک داستان متفاوت در لابلای خاطرات ذهنی خویش از یاد برده است و وظیفه درمانگر زنده کردن این داستان های متفاوت است و کمک به فرد تا این داستان های متفاوت خویش را به یاد بیاورد (۲۰۰۰، Payne).
روایت درمانی عبارت است از فهم داستانهایی که زندگی یک فرد را تشکیل دادهاند و تنها تجاربی که بخشی از یک داستان بزرگتر باشند، تاثیر معناداری بر زندگی فرد دارند. روایت درمانگر به تعیین موضوعی علاقه مند است که بتواند اجزای مختلف زندگی فرد را به هم متصل کند (نقل از ربیعی،١٣٨۶).
روایت درمانگران امکان کارهای درمانی با مراجعین را به خوبی دریافته اند.در این رابطه داستان های مراجع را اغراق آمیز ترکرده که این وضعیت میتواند جایگزین های دیگر را قدرت بخشیده و مراجع را در رابطه درمانی برانگیزاند. به بیان دیگر، این وضعیت میتواند برای مراجع، کاربردی انعطاف پذیرانه و اجرا شدنی داشته باشد. اغراق آمیز کردن داستان میتواند به عنوان نوعی حامی در جهت آنچه که مراجع برای خود مناسب می دانند،به کار گرفته شود (Freedman1996 & Combs به نقل ازرستمی ثانی، ۱۳۸۶).
روایت درمانی بر مبنای این درک قرار میگیرد که شکل زبانی که افراد از طریق آن زندگیشان را درک میکنند شکل داستانی یا روایت گونه است. روایت درمانی به جای نگرش به افراد به عنوان چیزی نظیر مذکر یا افسرده یا یک مبتلا به کم خوری عصبی، به افراد به عنوان تاریخچه های منحصر به فرد می نگرد (۲۰۰۴، Mc Leod).
روایت درمانی فرایند کمک به افراد برای غلبه بر مشکلاتشان از راه درگیر شدن در گفتگوهای درمانی میباشد. روایت شکلی از گفتگوست که رویداد ها را در طول زمان به هم وصل میکند و بنابرین میتواند ابعاد هیجانی وجود انسان را نشان دهد.این گفتگوها میتواند شامل بیرون سازی مشکل، استخراج پیامدها، پر رنگ کردن نقشه های تازه و اتصال آن به گذشته باشد (۱۹۹۸، Carr). بر اساس دیدگاه روایت درمانی، دست کم همان قدر که محیط ما را شکل میدهد، ما نیز محیط را شکل میدهیم. انسان به جای واکنش صرف به وقایع، از راه داستان هایی که پیرامون عشق و امور دیگری میسازد، خود جهانی را می آفریند که در آینده نسبت به آن واکنش نشان میدهد، اما فرد اغلب این نقش فعالانه را درک نمی کند و به همین دلیل است که اغلب می شنویم که میگویند ‹‹این مشکل همیشه برایم پیش میآید». روی هم رفته،در این رویکرد برای بررسی این که مشکل چه باشد برونی کردن و تخریب آن به کار گرفته می شود، بدان معنی که می توان شخصی را از مشکلی که دارد جدا کرد، چنین جدا سازی باعث می شود که مشکل به عنوان ماهیتی که شخص میتواند بر آن تسلط داشته باشد در نظر گرفته شود (۱۹۹۰، White)
روایت درمانگر به طور همزمان فرد را به تحقیقی مشترک درباره ی تاثیرات گسترده ی یک مشکل در زندگی خود و اطرافیانش ترغیب میکند. بجای تمرکز بر مشکل به عنوان بخشی از ماهیت وجودی فرد، با تمرکز بر تاثیرات احتمالی یک مشکل در زندگی وی، روایت درمانگر میان فرد و مشکلش فاصله ای ایجاد میکند. طی فرایند «بیرونی سازی» مشکل، کار بررسی و تحلیل تاثیرات احتمالی مشکل برای فرد آسان تر می شود.
نمونه ای دیگر از فرایند «بیرونی سازی» زمانی میسر می شود که فرد آمال و آرزوها، مقاصد، ارزش ها و تعهداتش را کنکاش میکند و با آن ها در ارتباط نزدیک قرار میگیرد. وقتی ارزش ها و اهداف فرد در بخش هایی از زندگیش نمود پیدا میکنند و مکان یابی میشوند، این ارزش ها و اهداف میتوانند تجربه و در نتیجه روایت فرد از زندگیش را بازنویسی کنند و در نهایت در برابر مشکلات احتمالی زندگی اش مقاومت ایجاد کنند (۲۰۰۰، White)
روایت درمانی رویکردی است که مردم را متخصصان اصلی زندگی شان و مشکلات را به عنوان بخش های جداگانه از مردم می بیند و تصور میکند مردم دارای بسیاری از مهارت ها، باورها، ارزش ها و توانایی هایی هستند که به آن ها کمک میکند تا اثرات مشکلات را در زندگی شان کاهش دهند (چهارمحالی،۱۳۸۵).
هر فرد بر اساس روایتی که ازخود بیان میکند نسبت به احساسات و کلیت زندگی اش آگاه می شود وتجربیات جدیدی کسب می کنددرواقع روایت درمانی روشی است که افراد رویدادهای زندگی خود را در قالب روایت می ریزند و با نگاهی تازه به آن،روایت جدیدی میسازند (قادری،خدادادی وعباسی،۱۳۸۹، حسنی،۱۳۸۸).
۲-۴-۱ درون مایه های مربوط به روایت درمانی
محور اصلی روایت درمانی را تعبیر و تفسیرها یا معانی تشکیل میدهد که افراد به رویدادها و پیشامدهای زندگی خود نسبت میدهند. درک مبتنی شده برای تعبیر ها که افراد در خصوص رویدادها دارند میتواند باعث محدود شدن یا گسترش اقدامات محتمل آن ها گردد روایت درمان گران به مراجعان کمک میکنند تا به تعبیر و تفسیرهای وسیع تر و منحصر به فردتری در مورد خودشان و موقعیت ها دست یابند. چهار تحول همپوشی کننده در خانواده درمانی در اواخر دهه ی ۱۹۸۰، مؤلفه های اساسی روندهای کنونی روایت درمانی را بنیان نهاد. این چهار تحول عبارتند از :
الف. تأکید بر نقاط قوت مراجعان
ب. نگریستن به مراجعان و درمانگران به عنوان شریک
ج.پذیرش یک رویکرد ساخت گرا[۱۹] در معنا
د. تأکید بر قالب روایت یا داستانی معنا (۲۰۰۴، Polkinghorne).
الف) تأکید بر نقاط قوت مراجعان
نخستین تحول به سمت یک خانواده درمانی روایت محور (Narrative based) تغییر راهبرد از شناسایی نقاط قوت و نابسنده گی های مراجعان به عنوان منبع مشکلات آنان به نقاط قوت مراجعان به عنوان حل مشکلاتشان میباشد. این تغییر راهبرد، جزیی از همان چیزی است که درمان حل محور[۲۰] Solution-Focused therapy نامیده شده است (Deshazer,1985 ،۱۹۸۹، Ohanlone etal.,).
درمانگر، مراجعان را در یک محاوره در خصوص توانمندیهایی درگیر می سازد که میتواند برای ایجاد تغییردر زندگی خود از آن ها بهره بگیرند، گفتگو در مورد چگونگی رفتارهای مراجعان در مواقعی است که مشکل روی نمی دهد، تا زمانی که روی میدهد(۲۰۰۴، Polkinghorne).
ب) نگریستن به مراجعان و درمانگران به عنوان شریک