« مطالب درباره : تشریح و توصیف جنبههای مختلف تفکر استراتژیک ... | تحقیقات انجام شده با موضوع : ارزیابی تغییرات رشد رویشی ... » |
عُجب در مستی ندارد هیچ فرقی با شراب من نمیدانم چرا بد نام شد تنها شراب
(همان:۱۰۱)
بهکارگیری از ترفند استثناء منقطع در مصراع دوم، سبب دو بُعدی بودن کلام شده است. شاعر بدنامی را تنها به “شراب” نسبت میدهد که از جهتی متناقض (شراب بدنام) و از جهتی حقیقی (رسوایی به سبب می خوارگی) است.
جـز داغ سینـه گــل نکنـد در بهـار مـــا از جوی شعلــــه آب خـورد لالــــه زار مــا
(همان:۹۳)
آرایه استثناء منقطع در این بیت، سبب ایجاز کلام شده است و فیاض لاهیجی به طور خلاصه با زبان شاعرانه خویش میگوید در بهار تنها “داغ سینه"، گل میکند و شکوفا میشود.
جــز خـون دل و لخت جــگر بـار نـدارد این شیشه دردی که در آب و گل چشم است۱۱
(همان:۱۱۳)
جنس مستثنی شده “خون دل” است که برای مخاطب غافلگیر کننده و شگفتانگیز است.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
آرایه استثناء منقطع در مواردی از زیبایی برخوردار نیست. در بیت زیر، تفاوت جنس مستثنی شده زیاد نیست و شاعر میگوید در تجارت تنها ضرر و نقضان وجود دارد:
در تجارت عمل هیچ به جز نقصان نیست گر نــه سرمایــه آن از تو بـــود مستقــرض۱۲
(همان:۴۰۰)
۳- ذم شبیه به مدح
این آرایه را تأکید الذَّم بِما یُشبِهُ المدح نیز میگویند و تعریف آن این است که «در اثنای مذمّت کسی، عبارتی بیاورند که شنونده پندارد ذکر محامد است و پس از آن مذمّت دیگر بگویند»(همایی،۳۰۶:۱۳۸۶). آرایه ذم شبیه به مدح، ترفندی است که ظاهراً ستایش است اما اندک تعمّقی در سخن معلوم میکند که گوینده قصد نکوهش دارد.
در اشعار فیاض لاهیجی، این آرایه ۲۹ مورد استفاده کرده است که معادل ۲۹/۶ درصد از کل روش غیرمنتظره بودن و غافلگیری است.
به آن رعنا بت آتش طبیعت کس نمیگوید که از چشم بدان پوشیده دارد لیک زشت رویی را
(فیاض لاهیجی،۸۱:۱۳۷۳)
در مصراع اول معشوق به سبب داشتن غرور، نکوهش شده است و در مصراع دوم با واژه لیک تصوّر میشود که از آن ستایشی خواهد شد، ولی ذمّی دیگر که زشتی صورت باشد بر آن افزوده شده است.
زیـن که تــــــو را بـه هیـــــچ نخرنـــــد چه عیان شــــد؟ تنهــــا کم بهایـــــی تو
(همان:۹۳)
شاعر در مصرع نخست خطاب به ممدوح میگوید که تو خریداری نداری و پس از آوردن ادات استثناء، انتظار میرود که ممدوح را مدح کند اما باز هم به نداشتن ارزش و کم قیمتی او اشاره میکند.
بی وفا و بد و بیدادگــــرت ساختهانــــــد بد بــودی ولیکن بدتـــــرت ساختهانــــــد
(همان:۱۸۳)
فیاض لاهیجی با آوردن صفاتی، ابتدا به نکوهش معشوق میپردازد و پس از ادات استثناء، صفت نکوهیده دیگری برای محبوب میآورد که سبب غافلگیری خواننده شده است.
نگاه سرکشش را التفاتی با اسیران است ولیکن عصیانگری لازم بود، شوکت پناهان را۱۳
(همان:۹۰)
مصراع اول این شعر، به نظر میرسد که در نکوهش ممدوح باشد و بعد از آن با آوردن واژه لیکن، برای خواننده انتظار برشمردن و شنیدن ستایشی به وجود میآید اما برخلاف انتظار و منطق زبانی، عیب دیگری برای ممدوح بیان میشود و آن عصیانگری اوست.
۴- مدح شبیه به ذم
این آرایه که آن را تأکید المدح بما یُشبهُ الذّم نیز نامیدهاند، بدین سان است که «در اثنای مدح کلمهای از قبیل حروف استثناء (لیکن، ولی، اما، جز، إلا، مگر …) بیاورند، چنانکه شنونده پندارد که مقصود مذمت ممدوح است، ولیکن در دنبالهاش صفت پسندیده دیگری را ذکر کنند»(همایی،۳۰۴:۱۳۸۶).
آرایه مدح شبیه به ذم در دیوان فیاض لاهیجی ۲۱ (معادل ۵۵/۴%) مورد استفاده شده است.
میفزاید عشق من هر دم چو حسن کاملت لیک کم نشود صبرم، هر روز چون جود از کفت
(فیاض لاهیجی،۱۲۳:۱۳۷۳)
در این بیت فیاض، نخست به زیبایی معشوق اشاره میکند و در مورد بخشندگی او سخن میگوید که خواننده با اندک تعمّق در مییابد که شاعر، مدح معشوق را میکند.
آن که من دارم ندارد مثل او دیگر کسـی تنهـا باوفا کســی، عالم کســی، عادل کســی
(همان:۳۲۷)
آرایه مدح شبیه به ذم، سبب زیبایی شعر شده است. مصراع اول در مورد یگانگی ممدوح میگوید و در مصراع دوم، به صفات وفاداری، دانایی و عدالت او اشاره میکند.
ای آنکــه به چهره کمتــر از باغ نــهای نـــــازک دلــی تنهـــا لالــــه راغ نــــهای
(همان۵۸۶)
فیاض لاهیجی زیبایی محبوب را مدح میکند و میگوید که فقط گل لاله نیستی، بلکه بالاتر از همه زیباییها هستی و بر خلاف انتظار خواننده، به دنبال واژه نازکدلی، مدح دیگری برای معشوق میآورد.
ای راحــــت جان غصّه پرورد بیــــا مردیـــم ز دوری تو، لیــــک هــــمدرد بیا۱۴
(همان:۵۷۰)
شاعر با توسّل به آرایه مدح شبیه به ذم، ممدوح خویش را مایه راحتی جان، همدم و همدرد میداند.
۵- استتباع
استتباع، از جمله آرایههای زیبایی آفرین معنوی است که در اصطلاح دانش بدیع آن است که «مدحی یا ذّمی، متضمّن مدح یا ذمّ دیگری باشد. بدیع نویسان، آرایه استتباع نوع اول را مدح موجّه و نوع دوم را ذمّ موجّه میخوانند»(فشارکی،۱۴۰:۱۳۷۹).
در اشعار فیاض لاهیجی، آرایه استتباع ۵۳ مورد آمده که از این میزان مدح موجّه ۳۲ و ذم موجّه ۲۱ بار استفاده شده است و در مجموع ۴۹/۱۱ درصد را شامل میشود.
فرم در حال بارگذاری ...