اهداف پژوهش:
اهداف کلی:
تبیین نقش پیش بینیکنندگی اضطراب اجتماعی و جو روانی-اجتماعی کلاس با خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان سوم دبیرستانی شهر شیراز.
اهداف جزیی:
تبیین رابطه اضطراب اجتماعی و جو روانی-اجتماعی با خودکارآمدی تحصیلی.
فرضیه های پژوهش:
بین اضطراب اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی رابطه وجود دارد.
اضطراب اجتماعی قابلیت پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی را دارد.
بین جو روانی-اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی رابطه وجود دارد.
جو روانی-اجتماعی قابلیت پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی را دارد.
تعریف نظری متغیرهای پژوهش:
اضطراب اجتماعی: میلر(۲۰۰۷) معتقد است، اضطراب اجتماعی، به عنوان یک ترس مشخص و مزمن از یک یا چند موقعیت اجتماعی تعریف می شود که فرد خود را در معرض موشکافی به وسیله دیگران میبیند و میترسد مبادا کاری انجام دهد که باعث خجالت باشد یا تحقیرآمیز به نظر آید.
خودکارآمدی تحصیلی: خودکارآمدی تحصیلى شامل باور داشتن به توانایىها براى رسیدن به اهداف در یک زمینه تحصیلى مشخص میباشد (دورمان[۱۵]،۲۰۰۱ ).
جو روانی-اجتماعی کلاس: عبارت است از کیفیت نسبتاً پایدار محیط مدرسه که معلمان آن را تجربه کرده، بر رفتار آن ها تأثیر گذاشته و مبتنی بر ادراک جمعی، ویژگیهای عینی و ذهنی میباشد (هوی،۱۳۷۱).
تعریف عملیاتی متغیرهای پژوهش:
اضطراب اجتماعی: عبارت است از میزان نمرهای که فرد در مقیاس اضطراب اجتماعی برای نوجوانان لاجرکا[۱۶] (۱۹۹۹) به دست میآورد.
خودکارآمدی تحصیلی: عبارت است از میزان نمرهای که فرد در پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی مورگان[۱۷] و همکاران (۱۹۹۹) به دست میآورد.
جو روانی اجتماعی کلاس: عبارت است از میزان نمرهای که فرد در پرسشنامه جو روانی اجتماعی کلاس (فرایزر و همکاران، ۱۹۵۵) به دست میآورد.
فصل دوم
مبانی نظری و ادبیات تحقیق
در این فصل ابتدا به شرح مباحث نظری خودکارآمدی تحصیلی، اضطراب اجتماعی، و جو روانی-اجتماعی کلاس پرداخته می شود و پس از آن تاریخچه پژوهشهای انجام شده در زمینه موضوع پژوهش خواهد آمد و در پایان به ذکر خلاصه و نتیجه گیری پرداخته می شود.
بخش اول: مبانی نظری پژوهش
۱- خودکارآمدی تحصیلی:
تعاریف و ویژگیهای خودکارآمدی:
خودکارآمدی از نظریه شناخت اجتماعی آلبرت بندورا (۱۹۹۷) روان شناس مشهور، مشتق شده است که به باورها یا قضاوتهای فرد به تواناییهای خود در انجام وظایف و مسئولیت ها اشاره دارد. نظریه شناخت اجتماعی مبتنی بر الگوی علی سه جانبه رفتار، محیط و فرد است. این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار، اثرات محیطی و عوامل فردی(عوامل شناختی، عاطفی و بیولوژیک) که به ادراک فرد برای توصیف کارکردهای روانشناختی اشاره دارد، تأکید می کند. بر اساس این نظریه، افراد در یک نظام علّیت سه جانبه بر انگیزش و رفتار خود اثر میگذارند.
در چارچوب رویکرد شناختی اجتماعی بندورا باورهای خودکارآمدی چنین تعریف شده است: برداشتهایی که فرد از تواناییهای خویش در انجام یک تکلیف خاص دارد، به گونه ای که تکلیف مورد نظر به صورت مفید و مؤثر انجام شود یا سطح اعتمادی که فرد بر توانایی خویش در اجرای برخی فعالیتها یا موفقیت در برخی عملکردها دارد (بندورا،۱۹۹۷).
بر اساس مدل خودکارآمدی برای اینکه شخص برای رسیدن به یک هدف تلاش کند یا با مشکلات مقابله کند باید سه شرط زیر را داشته باشد:
-
- شخص معتقد باشد که هدف قابل دستیابی است و با تلاش به هدفش میرسد.
-
- شخص معتقد باشد که مهارت های لازم برای رسیدن به هدف را دارد.
- هدف باید ارزش تلاش کردن را داشته باشد (بندورا،۱۹۷۷).
خودکارآمدی همچنین یکی از ویژگیهای شخصیتی و باور درونی میباشد که بر طرز تفکر و چگونگی رویارویی با مشکلات سلامت هیجانی و در تصمیم گیری و مقابله با فشار روانی و افسردگی تأثیر می گذارد (بندورا و همکاران،۲۰۰۳).
در واقع کارآمدی شخصی عبارت است از اعتقاد فرد مبنی برآنکه می تواند جریانی از رفتار مورد انتظار در یک موقعیت را به طور موفقیتآمیزی انجام دهد و بنابرین کارآمدی شخصی به عنوان برآورد شخص از نتایج پیامدهای رفتاری تلقی می شود (محمدی،۱۳۸۳).
باورهای خودکارآمدی می توانند تأثیرات مثبت و منفی بر روی سلامتی افراد داشته باشند، اگر شما باور داشته باشید که توانایی سازش با موقعیت را دارید، کمتر احساس تنیدگی در آن موقعیت میکنید، باور مثبت درمورد تواناییهای خود در ارتباط با بیماری و غلبه بر مشکلات همراه آن تأثیرات مثبتی بر سلامت داد (اعرابیان و همکاران،۱۹۸۳).
افراد دارای باورهای خودکارآمدی قویتر، در ارتباط با برطرف نمودن مشکلات روانی قادر به تغییر حالات روانی خود میباشند، که کسب این متغیر به باورها و تلاش افراد بستگی دارد. همچنین خودکارآمدی نقش میانجی در کاهش نشانه های افسردگی ایفا می نماید و اضطراب و افسردگی افراد بالغ را میتوان با افزایش و تقویت باورهای خودکارآمدی کاهش داد (کیم[۱۸]،۲۰۰۲؛ به نقل از اعرابیان،۱۳۸۳).
انتظار و نظریه اسناد، نظریه خودکارآمدی بندورا بر روی انتظار برای موفقی متمرکز است. هر چند، بندورا میان دو نوع از باورهای انتظار تمایز قایل بود. انتظارات پیامد، باورهاییاست که رفتارهای معین را به سمت نتایج معین هدایت خواهد کرد (مانند اعتقاد به این موضوع که تمرین عملکرد فرد را بهبود خواهد بخشید) و باورهایی در این مورد که فرد به طور مؤثر میتواند رفتارهای مورد نیاز برای ایجا نتایج را انجام دهد (من میتوانم تمرینات سختی برای برنده شدن در مسابقه بعدی انجام دهم) این دو نوع از باورهای انتظار متفاوتند زیرا افراد می توانند باور کنند که یک رفتار معیین منج به یک نتیجه معیین خواهد شد (انتظار پیامد) اما ممکن است باور نداشته باشند که آن ها می توانند آن رفتار را انجام دهند. (فیسکر[۱۹] و همکاران،۲۰۰۲).
باورهای خودکارآمدی به صورت اتفاقی رخ نمیدهند. بندورا (۱۹۹۷) مطرح میکند که باور افراد درباره خودکارآمدی خویش، بخش عمدهای از «خودآگاهی[۲۰] » آنان را تشکیل میدهد و برای ایجاد و تغییر نظام باورهای خود کارآمدی چهار منبع مهم تشخیص داده است. این منابع شامل «تجارب تسلط یابی[۲۱]»، «تجربه جانشینی[۲۲]»، «قانع سازی اجتماعی[۲۳]» و «حالت های فیزیولوژیکی[۲۴]» میباشند.
باورهای خودکارآمدی افراد می تواند به وسیله چهار منبع تقویت و ایجاد شود:
-
- تجارب مستقیم: مؤثرترین روش تجارب مستقیم است. موفقیتهای افراد، باوری نیرومند در خودکارآمدی افراد ایجاد می کند، در حالی که شکستها آن ها را ویران میسازند.