-چگونه می توان محیط های آموزشی را به صورت بستری مناسب برای شناخت یافته های علمی و کسب دانش روز فراهم کرد؟

آموزش انفرادی و ویژگی های آن

آموزش انفرادی به آموزشی گفته می شود که دانش آموزان در فعالیت های خود مستقل باشند و پیشرفت تحصیلی بر اساس توان فردی آن ها صورت گیرد.محتوای آموزشی باید به نحوی نوشته و سازماندهی شود که دانش آموز بتواند،در درون مدرسه یا خارج از آن به طور مستقل به مطالعه و کسب تجارب یادگیری بپردازد.اما نظام آموزشی یا معلم موظف است امکانات مورد نیاز را در محیط آموزشی فراهم سازد تا دانش آموزان به تناسب موقعیت و نیازشان به مطالعه و یادگیری بپردازند..در این نوع آموزش،اغلب محتوایی یکنواخت و سازمان یافته به صورت نوشتاری چاپی یا الکترونیکی در اختیار یادگیرندگان قرار می‌گیرد.زمان و نوع فعالیت اغلب خود گردان ،و نسبتا خود کنترل انعطاف پذیر است.اما توجه دانش آموزان دقیقا باید بر جنبه هایی از موضوع متمرکز شود که مرتبط یا اهداف آموزشی است محتوای آموزشی به صورت برنامه ای منظم ، گام به گام اغلب به شکل نوشتاری ،دیداری-شنیداری ،و الکترونیکی طراحی و سازماندهی می شود.آموزش ها معمولا به دو منظور طراحی می‌شوند،یا به صورت یک روش مستقل جایگزین محتوای سنتی می‌شوند یا به منظور تکمیل و حمایت از روش سنتی متداول مورد استفاده قرار می گیرند.

در رویکرد حمایتی،محتوا معمولا به صورت بسته های آموزشی در اختیار دانش آموزان قرار می‌گیرد.این نوع از برنامه های درسی ،جایگزین برنامه های سنتی نمیشوند بلکه تنها نقش تکمیلی و حمایتی دارند.تحقیقات نشان داده‌اند دانش آموزانی با توانایی متوسط در یادگیری ،بیشتر از دانش آموزان ضعیف از این نوع امکانات استفاده می‌کنند.

اگر محتوای تنظیم شده به عنوان محتوای جایگزین مطرح باشد باید به عنوان محتوای اصلی در اختیار همه دانش آموزان قرار گیرد تا همه یادگیرندگان محتوای مورد نظر را گام به گام مطالعه کنند.اما پیشرفت هر کس بر اساس توان فردی خود اوست،یعنی افراد زمانی می‌توانند وارد مباحث بعدی شوند که مباحث یا واحد های قبلی را تا حد تسلط آموخته باشند.

آموزش های انفرادی ممکن است به صورت گروهی یا از راه دور انجام شوند.کسانی که به دلایل مختلف امکان حضور در محیط آموزشی رسمی را ندارند می‌توانند از امکانات برنامه های از راه دور ،چه در درون نظام آموزشی و چه در خارج از آن به روش های مختلف مانند: منابع نوشتاری متنی،نوارهای ویدیویی،مراکز چند رسانه ای،کنفرانس یارانه ای و امکانات دانشگاه مجازی استفاده کنند، ‌و بوسیله شبکه های اینترنتی با معلمان خود ارتباط برقرار نمایند.

قوانین اجرایی و آموزشی در این رویکرد به اندازه کافی انعطاف پذیر است تا دانش آموزان با سطوح مختلف توانایی و علایق بتوانند از عهده ی مسئولیت های یادگیری و پیشرفت تحصیلی خود بر آیند.برنامه درسی علاوه بر خود آموز بودن جذاب و بر انگیزاننده اند.در واحد درسی اهداف رفتاری و شاخص های شایستگی دقیقا مشخص شده اند.در نتیجه دانش آموزان در فرایند یادگیری همواره می‌توانند بر فعالیت و میزان پیشرفت خود نظارت و کنترل داشته باشند.در هر صورت آموزش انفرادی آموزشی دانش آموز محور است که یادگیرنده در آن نقشی فعال دارد ،و معلم ضمن فراهم آوردن شرایط یادگیری نقش راهنما و هدایت کننده را بر عهده دارد.اهداف مهم این نوع آمووزش عبارتند از:

۱٫رعایت تفاوت های فردی؛

۲٫رشد استقلال در عمل و یادگیری؛

۳٫ایجاد مهارت در مطالعه؛

۴٫عادت به مطالعه مستمر؛

۵٫پیشرفت بر اساس توان فردی؛

۶٫خود تحولی و خود سنجی (خود ارزشیابی)

۷٫یادگیری در حد تسلط.

نظام یادگیری انفرادی با تمام تنوع خود ،با رایانه و چه بدون رایانه ،منعکس کننده کاربرد نظریه رفتار گرایی در فرایند یاددهی-یادگیری است.بر اساس این نظریه صاحب نظران مختلف ،روش های مختلفی را در آموزش انفرادی ارائه داده‌اند که معروف ترین آن ها روش اسکینر،کلر و بلوم است.

آموزش انفرادی بر اساس دیدگاه اسکینر

با پیشرفت روانشناسی یادگیری و ظهور دیدگاه های جدید در آموزش،اسکینر(۱۹۵۴)در مقاله ای تحت عنوان علم یادگیری و هنر تدریس ضمن نقد روش های سنتی آموزش . تحلیل مشکلات موجود در فرایند یاددهی –یادگیری ،در نهایت،روش آموزش برنامه ای را برای حل معظلات آموزشی تجویز کرد.

اصطلاح آموزش برنامه ای معمولا برای توصیف محتوایی منظم و خود آموز به کار برده می شود که بتواند بدون نیاز به حضور معلم به طور خود آموز موجب یادگیری شود.بر اساس این تعریف تمام کتاب های درسی نوعی مواد آموزشی برنامه ریزی شده به حساب می‌آیند.اما تعریف فنی این اصطلاح ،گستره ی آن را محدود می‌سازد.در تعریف فنی آموزش برنامه ای آموزشی انفرادی است که می کوشد یادگیری را با نیاز دانش آموزان هماهنگ سازد.این روش بر اساس مجموعه ای از عده ای رفتاری طراحی و مواد آموزشی به واحد هایی کوچک تحت عنوان چهارچوب یا گام تقسیم می شود.در هر گام تکلیفی مشخص شده است که دانش آموزان از طریق مطالعه یا انجام آن ها به هدف های مور نظر دست می‌یابد.گام ها باید بر اساس رفتار ورودی دانش آموزان نوشته و تنظیم هدایت می‌گردد.در این نوع برنامه ،گام های مستقیم را گام اصلی و گام های فرعی را گام جبرانی می نامیم.عده از گام های جبرانی این است که دانش آموز با دریافت اطلاعات اضافی ،اشتباه خود را اصلاح کند و سپس به گام اصلی برگردد.

آموزش برنامه ای شاخه ای از چند جهت با آموزش برانامه ای خطی متفاوت است:

۱٫مراحل و گام های برنامه ای شاخه ای ،طولانی تر از آموزش برنامه ای خطی است.

۲٫همه دانش آموزان دقیقا با یک روش برنامه را دنبال نمی کنند .دانش آموزانی که به تمام پاسخ ها جواب صحیح می‌دهند از کوتاه‌ترین راه ممکن به ف عالیت خود ادامه می‌دهند.

در غیر این صورت به گام های فرعی یا ترمیمی هدایت شده،مطالب شفاف تری را در برنامه دریافت می‌کنند،و در صورت موفقیت،به گام های اصلی باز می‌گردند.

آموزش برنامه ای آن گونه که اسکینر و طرفداران آن اعلام می‌کردند در عمل چندان موفق نبوده (آزوبل ،۱۹۶۸،۴۷۴،۴۷۶).شرام(۱۹۶۴)با مرور ۱۶۵تحقیق در آموزش برنامه ای ‌به این نتیجه رسید که هیچ شواهدی دال بر برتری این نوع برنامه با اموزش سنتی وجود ندارد.حتی بررسی های او نشان داد

    1. .Johnson&Johnson ↑

    1. . Robert ↑

    1. . Aronson ↑

    1. ۱٫Harvey , Hunt & Schroeder. ↑

    1. . Whicher ↑

    1. . Onwuebuzie ↑

    1. ۱ .Jijsaw ↑

    1. . Aronson ↑

    1. ۱٫Student teams-achievement devision ↑

    1. ۲٫Teams games tournament. ↑

    1. ۱٫Cooperative integrated reading and composition ↑

    1. . Robert ↑


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

تکنولوژی در هر صنعت یا محصول و خدماتی دارای سطوحی از توانایی و شناخت است که به صورت خلاصه به ده سطر زیر می‏توان آن‏ها را طبقه‏ بندی کرد:

سطوح صفر: بی‏اطلاع و عدم شناخت از پدیده، محصول یا فرایند؛

سطح یک: شناخت از وجود چگونگی کاربرد؛

سطوح دوم: شناخت از راهبری، مدیریت و بهره‏برداری؛

سطوح سوم: شناخت از تعمیر و نگهداری؛

سطح چهارم: شناخت از روش‏های نصب قطعات؛

سطح پنجم: شناخت از روش‏های فرآیندی و کپی‏سازی؛

سطح ششم: شناخت از روش‏های اقتباس؛

سطح هفتم: شناخت از طراحی و توسعه؛

سطح هشتم: شناخت از تحقیقات صنعتی و کاربردی؛

سطح نهم: شناخت از تحقیقات اساسی و علوم پایه (خادم، ۱۳۸۹).

۲-۱-۲۴ تکنولوژی مناسب

در کل تکنولوژی‏ای مناسب است که:

    • قابل پیوند با تکنولوژی‏های موجود باشد.

    • شرایط توان و بازار صادراتی را داشته و متناسب با شرایط منطقه باشد.

    • کمترین تحولات سریع و ناگهانی نابهنگام در رفتار مصرف و تولید را ایجاد کند.

    • کمترین ارز‏بری را داشته باشد.

    • بیشترین ارتباط با صنایع داخلی و کمترین هزینه تولید را داشته باشد.

  • زمینه‏ساز تحقیقات علمی و عملی در جامعه باشد (خادم، ۱۳۸۹).

جدول (۲-۱) معیارهای تکنولوژی مناسب

معیار
وضعیت مطلوب

مصرف انرژی

باید انرژی کم مصرف کند.

کاربر

باید مطابق نیروی انسانی کشور باشد. نباید باعث عدم کارایی شود.

هزینه

باید قابل تأمین کردن باشد

بهره ‏وری

بالا

دوام

سهولت در تعمیر و نگهداری

سادگی به کارگیری

سادگی در کسب مهارت‏های استفاده و تعمیراتی

اندازه به کارگیری

مناسب برای به کارگیری در واحدهای کوچک، متوسط، بزرگ

اثربخشی

قابل استفاده در بیش از یک بخش اقتصادی

مواد خام مورد نیاز

قابل استفاده از منابع خام محلی

جایگزین واردات

بهره‏گیری از منابع داخلی

ثبات اکولوژیکی

کمک‏کننده به حفظ محیط زیست

بازیافت ضایعات

قابلیت استفاده از ضایعات بازیافت شده

بومی‏گرایی

قابل استفاده در نواحی

تعیین محل

قابلیت توسعه در مناطق جغرافیایی مختلف

کاهش تفاوت درآمدها

قابلیت کاهش دادن اختلاف درآمدها

با ثبات‏سازی‏های اجتماعی-فرهنگی

نباید تأثیرات زیان‏آور بر شرایط اجتماعی- فرهنگی داشته باشد

مالکیت محلی

قابلیت تسهیل مالکیت ملی

۲-۱-۲۵ انتخاب تکنولوژی

انتخاب تکنولوژی مناسب خواه پیچیده و خواه ساده منوط به نیاز اجتماعی آن تکنولوژی و شرایط مناسب اقتصادی وقت دارد و لزوماًً پیشرفته بودن دلیلی بر مناسب بودن آن نیست. با توجه به شرایط موجود جامعه انتخاب تکنولوژی کارگربر بودن توصیه شده، ولی به منظور حفظ رشد آتی صنایع تکنولوژی‏های سرمایه‏بر در صنایع خاص ضروری است (مجموعه مقالات اولین سمینار انتقال تکنولوژی).

پیش از این فرض بر این اساس بوده است که تکنولوژی‏های کشورهای صنعتی برای توسعه کشورهای در حال توسعه مناسب است.

این گونه تکنولوژی‏ها نوعاً سرمایه‏بر (کاراندوز) در مقیاس بزرگ و کاملاً متمرکز است. برای هدایت این ها به صورت کارآمد به ساخت حمایتی پیچیده بازار، مواد خام، تولیدات، قطعه‏های یدکی، نظام‏های ارتباطی ارزان و کارآمد نیاز هست. این تکنولوژی‏ها سرمایه‏بر و کاراندوز می‏ باشند، نمی‏توانند پابه‏پای عرضه در حال افزایش کار، شغل کافی ایجاد کنند.

از این گذشته، نوع کالاهایی که تولید می‏ کنند، عموماً از نوعی نیست که نیازهای مردم تهیدست را برآورده سازد. ‌بنابرین‏ جوهر استدلال برای تکنولوژی‏های مناسب این است که تکنولوژی‏های سرمایه‏بر، متمرکز، پیچیده و گرانبهای کشورهای غنی عموماً برای کشورهای فقیر و به ویژه جوامع روستایی آن ها نامناسب است. معیارهای زیر حداقل معیارهای اساسی است که در هر گونه انتخاب تکنولوژی چه وارداتی و چه در محل ایجاد شود، باید دخیل باشد:

۱-تکنولوژی مناسب باید با شرایط محلی، فرهنگی و اقتصادی جامعه سازش‏پذیر باشد.

۲-ابزارها و فرآیندها باید تحت کنترل عملیات مردم باشد.

۳-تکنولوژی مناسب باید از منابع موجود و محلی استفاده کند.

۴-اگر منابع وارداتی و تکنولوژی به کار رود، جامعه باید بعضی نظارت‏ها را ممکن سازد.

۵-تکنولوژی مناسب باید تا آنجا که ممکن است از منابع انرژی محلی استفاده کند.

۶-از لحاظ بوم‏شناختی و محیط زیست باید مناسب باشد.

۷-ویرانگری‏های فرهنگی را به حداقل برساند.

۸- برای آن که جامعه خود را گرفتار نظام ناکارآمد و نامناسب نکند، باید انعطاف‏پذیر باشد.

۹- برای حصول اطمینان از ارتباط تحقیق با رفاه حال مردم محل یعنی به حداکثر رساندن فعالیت محلی و مشارکت ساکنان محلی بر توسعه تکنولوژیک، تحقیق و اجرای سیاست تحقیق با توجه به تکنولوژی مناسب باید همیشه و در محل قابل اجرا باشد.

گام‏های زیر را برای هر گونه انتخاب تکنولوژی باید برداشت:

    • تعیین دامنه و هدف‏ها

    • شناسایی تکنولوژی به تفصیل

    • تحلیل و ارزشیابی تأثیرهای ممکن

    • شناسایی روابط متقابل تأثیرها

  • یافته ها و گزینه‏ها

عوامل مؤثر بر انتخاب تکنولوژی به شرح زیر می‏ باشد:

    • جمعیت

    • سرمایه

    • تولید ملی

    • نیازهای تکنولوژی

    • محیط زیست

    • توان تکنولوژیک که می‏تواند بالفعل یا بالقوه باشد

    • مواد خام

    • اقتصاد

    • نیروی کار

    • ماشین‏آلات

  • سایر عوامل مانند سیاست‏های نظامی (خطیب، ۱۳۸۰).

۲-۱-۲۶ انگیزه های خرید تکنولوژی

هیچ کسب و کاری قادر به ایجاد تکنولوژی‏های مورد استفاده نیست و فرضاً چنانچه واحد تحقیق و توسعه (R&D) داشته باشد، باز هم به اطلاعاتی نیاز دارد که کاملاً در اختیار او نیست. دلایل ادعای فوق عبارتند از:

۱-خرید تکنولوژی موجب صرفه‏جویی در زمان به ویژه هنگامی که تکنولوژی در مکان دیگری توسعه یافته است.

۲-صرفه‏جویی در منابع و جلوگیری از درگیر شدن منابع داخلی شرکت و کاهش فشار عصبی مدیران می‏ شود.

۳-کاهش خطرپذیری، چرا که ‌تامین کننده تکنولوژی بهتر خطرپذیری را مدیریت می ‏کند.

۴-وجود نتایج بهتر، زیرا دارنده تکنولوژی مهارت و تخصص لازم را در آن تکنولوژی به کار برده است.

۵-ممکن است تکنولوژی مورد نظر تنها گزینه موجود باشد و همچنین ممکن است تحت پوشش حق اختراع و اکتشاف یا حق انحصاری[۲۳] باشد.

۶-عدم توجیه هزینه و زمان آن هم وقتی که دیگران در زمان و هزینه کمتر به آن دست یافته‏اند.

۷-محدود بودن منابع داخلی شرکت (دیرمینا، ۱۳۸۲).

۲-۱-۲۷ انگیزه های فروش تکنولوژی

انگیزه های فروش تکنولوژی به شرح زیر می‏ باشد:


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

حال به نقد و ایرادات، در استناد به آیه مذبور برای اثبات اصل لزوم می پردازیم .

۳-۲-۱-۱-۲-۱- نقد و ایراد اول

با توجه به نحوه استدلال فوق باید گفت آنچه از سوی خداوند صریحاً منع شده، اکل مال به باطل است و معلوم نیست فسخ عقد بدون رضایت طرف مقابل از مصادیق آن محسوب گردد؛ چراکه احتمال دارد عقد متناعٌ فیه جایز باشد که در نتیجه ناقل، حق دارد با فسخ عقد، مال موضوع قرارداد را به گونه ای مشروع به ملکیت خود بازگرداند .

‌بنابرین‏، استناد به عموم آیه پس از فسخ، مصداق بارز استناد به عام در شبهات مصداقیه است؛ زیرا تلقی نمودن فسخ به عنوان (اکل مال به باطل) مورد تردید و شبهه است و بدیهی است در این صورت نمی توانیم آن را مشمول عموم آیه مذبور بدانیم. (شهبازی،همان منبع،۲۸)

برخی نویسندگان از جمله آقای محقق داماد بر این عقیده اند که « هر یک از طرفین معامله اگر پس از عقد، بدون رضایت طرف دیگر اقدام به فسخ کند، این عمل نزد خردمندان اکل مال به باطل است و مصداق تجارت با تراضی محسوب نمی شود». (محقق داماد،همان منبع،۱۶۴)

اما این نظر قانع کننده به نظر نمی رسد؛ چراکه خواهیم دید لازم یا جایز بودن عقود بستگی به نظر خردمندان ندارد بلکه از احکامی است که شارع بر قراردادها مترتب می‌سازد وانگهی اگر عقدی شرعاً در زمره عقود جایز باشد (مانند هبه) هیچ خردمندی فسخ آن را اکل مال به باطل نخواهد انگاشت .

۳-۲-۱-۱-۲-۲- نقد و ایراد دوم

ایراد دیگر آن است که آیه شریفه مذبور می‌تواند مستند اصل لزوم در عقود تملیکی باشد ولی مستند لزوم عقد عهدی نیست. چراکه در عقود عهدی نقل و انتقال اموال مطرح نیست تا اکل مال به باطل صدق کند. ‌بنابرین‏ در عقود تملیکی است که بحث نقل و انتقال اموال و اکل مال به باطل (که اثر فسخ است) مطرح می شود .

در واقع در عقود عهدی که انتقال مال در آن ها موضوعیت ندارد، اثبات لزوم قرارداد با استناد ‌به این آیه امکان پذیر نیست. علاوه براین، لزوم عقد نکاح را نیز نمی توان از این آیه استنباط نمود، چه در این عقود به هیچ وجه مبادله اموال صورت نمی گیرد. (شهبازی،همان منبع،۲۹)

۳-۲-۱-۱-۲-۳- نقد و ایراد سوم

منحصر شدن سبب حلیّت به تجارت همراه با عنصررضایت، موجب (تخصیص اکثر) است؛ زیرا اسبابی نظیر اباحه، ارث، هدیه وصیت و جعاله از مصادیق تجارت نیست و حمل جمله (تجاره عن تراضٍ) به کلیه اعمال و وقایع حقوقی، خلاف ظاهر و غیر ممکن است .

همچنین، در ایقاعات از جمله (اعراض) از مصادیق تجارت نمی باشد که مشمول آیه باشد.

به دیگر سخن از مفهوم مخالف جمله « تجاره عن تراضٍ » مفهوم حصر است که عبارت از محدود کردن و منحصر کردن حکم به امری است که به عقیده بیشتر اصولین آن را دارای مفهوم می دانند و به تعبیر دیگری مفهوم حصر را حجت می دانند.

پس، مفهوم حصر بدین معنی که اگر حکم محدود به موردی باشد، مفهوم آن این است که حکم مذبور برای غیر از آن مورد وجود نخواهد داشت که در نتیجه از جمله (تجاره عن تراضٍ) فهمیده می شود مصادیق غیر تجارتی شامل آن نمی باشد و از این جهت مُجمل است.

۳-۲-۱-۱-۲-۴- نقد و ایراد چهارم

اولاً : در تفسیر نور(قرائتی،۱۳۸۹،۵۴) ذیل آیه شریفه در مقام تفسیر آن آمده است که : هر نوع تصرفی که بر مبنای «حق» نباشد ممنوع است (لاتأکلوا … بالباطل) .

به نظر نگارنده آنچه از عموم آیه با توجه به تفسیر آن برداشت می شود (حرمت غصب) است؛ زیرا از مصادیق خلاف حق است.

ثانیاًً : طبق کلام شریفه (عن تراضٍ منکم)، دادوستدها باید با رضایت طرفین باشد وه نه با اجبار و اکراه؛ به نظر می‌رسد که این جمله در مقام شرایط درستی و صحت عقد است که آثار حقوقی دارد که بایستی با رضایت طرفین منعقد گردد.

در نتیجه : با توجه به مطالب فوق، بایستی برآن بود که این آیه شریفه نیز، اثبات کننده اصل لزوم نمی باشد. لذا محترم دانستن اموال دیگران و برخلاف حق تصرف نکردن را نمی توان به لزوم عقود تعبیر کرد .

۳-۲-۱-۱-۳- آیه شریفه « اَحلَّ الله البیع»

خداوند سبحان در قرآن کریم می فرماید : «اَلَّذینَ یَأکُلُونَ الرِّبا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذی َِیَتَخَبَّطُهُ الشَّیطانُ مِنَ المَسِّج ذَالِکَ بِأَنَّهُم قَالُوا إِنَّمَا البَیعُ مِثلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ البَیعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا …». (قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۲۷۵)

ترجمه : « کسانی که ربا می خورند برنمی خیزند مگر همانند برخاستن کسی که شیطان در اثر مَسّ خود او را به خبط (حرکات ناموزون) وا می‌دارد این بدان سبب است که ربا خواران می‌گفتند : بیع همانند ربا است، در صورتی که خداوند بیع را حلال و ربا را حرام ‌کرده‌است …» .

نحوه استدلال در جهت اثبات اصل لزوم به شرح ذیل است :

طریقه استدلال بدین صورت است که حلیّتی که در این آیه ‌در مورد بیع بیان شده است به معنای نفوذ بیع و امضای آن است و بنای خردمندان چنین است که پس از عقد هیچ یک از طرفین بدون توافق دیگری و تنها به اراده خود، مجاز به فسخ نیست و شرع نیز همین بنا را امضا ‌کرده‌است. (محقق داماد،همان منبع،۱۶۵)

۳-۲-۱-۱-۳-۱- نقد و ایراد اول

آیت ا… خوئی(ره) بیان می دارند که : « استدلال بر اصل لزوم از آیه شریفه مذبور تمام نیست. وجه عدم تمامیّت استدلال این است که مراد از حلیت آیه، یا حلیت تکلیفی است یا حلیت وضعی یا مراد حلیتی است که شامل هر دو باشد. به هر صورت استدلال به اصل لزوم از آیه کریمه درست نمی باشد؛ حال اگر مراد از حلیت، حلیت وضعی باشد، در این صورت استدلال تمام نیست زیرا معنای حلیت وضعی، نافذ شدن بیع است. در مقابل استناد حرمت و عدم نفوذ آن نسبت به طرف ربا است .

خلاصه اینکه آیه کریمه مذبور این مسأله را بیان نمی کند که بعد از تحقق، بیع باقی است یا نیست و یا اینکه فسخ در بیع مؤثر است یا نیست، بلکه آیه به طَرفِ اصلِ ثبوت و نفوذ بیع ناظر است .

حال اگر مراد از حلیت، حلیت تکلیفی باشد، باز هم آیه بر مطلوب دلالت ندارد زیرا در این صورت نیز آیه به طرفِ استناد جواز و اباحه بیع، ناظر است و بیان می‌کند که بیع در شریعت حرام نیست؛ این معنا به قرینه(حَرم الربا) حرمت رباء در آیه فهمیده می شود.

در هر حال آیه کریمه مذبور، هم از لحاظ حلیت وضعی و هم از لحاظ حلیت تکلیفی، ناظر ‌به این است که بیع در شریعت اسلامی ثابت و حلال است. اما اینکه معامله بیعی به سبب فسخ، آیا رفع می شود یا رفع نمی شود، آیه شریفه از این جهت، اجنبی بوده و ساکت است .


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

دیدگاه برن

نظریه «تحلیل ارتباط محاوره‌ای» برن (۱۹۷۶) در واقع سازشی است بین روانکاوی و ارتباط متقابل. مختصر اینکه برن (۱۹۷۶) معتقد است که انسان برخوردار از رضایت از زندگی دارای این ویژگی‌ها است:

۱- بین حالت‌های من او (من والدینی، من کودکی و من بزرگسالی) تعادل برقرار است و در صورت به هم خوردن این تعادل، توانایی سازماندهی مجدد شخصیتش را دارد.

۲- نتیجه گیری بر اساس وضعیت چهارم (من خوب هستم، تو خوب هستی) است، زیرا سه حالت قبلی به کودکان اختصاص دارند و الگوی شخصیت کودکی و افراد نابالغ هستند.

۳ – چنین فردی در هر لحظه از نوع حالت نفسانی خودش اگاهی دارد . چون رفتار انسان مبتنی بر مجموعه ای از احساسات ، اخلافیات و کنترل اگاهانه است.

۴ – دارای شخصیت سازمان یافته است و مرزهای شخصیتی آن مشخص شده و در عین حال نفوذ پذیر است و در هنگام رویارویی با تعارضات شدید درونی، به صورت اگاهانه به گونه ای از این بخش‌ها استفاده می‌کند که هر کدام نقش متناسب خودشان را انجام دهند.

۵ – چنین فردی در ابعاد مختلف شخصیتش «تعصب و تغییر ناپذیری» ندارد و ضمن شناختن الگوهای موفقیت آمیز رفتاری و اگاهی از تصاد‌ها و تشابهات درونی خودش، آزادی انتخاب بیشتری دارد.

۶ – مسئولیتش رفتار و تفکرش را می‌پذیرد و رفتار او با دیگران آگاهانه و مبتنی بر صمیمیت و علاقه است.

۷ – علاوه بر تصمیم گیری و انتخاب آگاهانه در زمان حال زندگی می‌کند نه در گذشته یا آینده.

مبنای فعالیت در نظریه برن ، نیاز به تشخیص و منزلت است. یعنی اینکه فرد هم مورد احترام دیگران واقع شود و هم برای دیگران احترام قابل شود و شخصیت سالم نیز بایستی چنین خصوصیتی را در تعامل با مردم و جامعه داشته باشد (هریس،۲۰۰۹).

دیدگاه سالیوان

نظریه سالیون با عنوان «نظریه روابط بین فردی» شهرت یافته است. بنابر نظریه سالیوان شخصیت «الگوی نسبتاً پایدار و مکرر موقعیت‌های بین فردی است که زندگی انسان را مشخص می‌کند». به عقیده وی انسان از بدو تولد تا مرگ تحت تاثیر روابط بین فردی است و افکار و احساسات او نیز متاثر از این امر است. گر چه وی اهمیت وراثت و رشد را انکار نمی‌کند، اما انسان را محصول تکامل اجتماعی می‌داند.

نظریه شخصیت سالیون ویژگی‌های مهمی را برای دستیابی به رضایتمندی از زندگی عنوان می‌کند که عبارتند از (نقل از فیست و فیست،۲۰۱۰):

۱ – شخصیت برخوردار از رضایتمندی از زندگی «انعطاف‌پذیر» است و با توجه به موقعیت‌های بین فردی نوین، در روابطش با دیگران به صورت متناسب تغییر پذیر است.

۲ – این فرد قادر به تمایز گذاری بین افزایش و کاهش «تنش» است و رفتار او در جهت کاهش تنش معطوف می‌شود.

۳ – به گفته سالیوان شخصیت برخوردار از رضایتمندی از زندگی بایستی همیشه در حال «آموزش و فراگیری روابط و ارتباطات» باشد.

۴ – زندگی شخص برخوردار از رضایتمندی از زندگی، دارای جهت یافتگی است. بدین معنی که امیالش را به خوبی یکپارچه می‌سازد که منجر به رضایتمندی شود یا اضطراب او را نسبتاً کم کند یا از بین ببرد. ‌بنابرین‏ دستگاه روانی شخص برخوردار از رضایتمندی از زندگی، حداقل تنش را دارد و چنین فردی معمولاً روابط اجتماعی انعطاف پذیر، واقعی و اعتمادآمیز دارد.

دیدگاه فروم

اریک فروم(۱۹۶۳) معتقد است که پیشرفت و رشد شخصیت به فرهنگ بستگی دارد. جامعه نا سالم در اعضای خود عشق ورزیدن، باروری و خلاقیت، تعقل، عینیت و نیرومندی را می‌دهد و با این شیوه کارآمدی انسان کامل را تسهیل می‌کند. رابطه رضایت از زندگی با ماهیت جامعه بدین معنی است که بنا به شرایط جامعه، تعریف رضایت از زندگی در طول زمان و مکان تغییر یابد. فرد برای دستیابی به رضایت از زندگی باید نیازهایش را با کمک «شیوه های مولد، بارور و خلاق» ارضا کند و اگر از طریق شیوه های نا معقول نیازهایش را برطرف کند، دچار سرخوردگی می‌شود.

بنابر عقیده فروم انسان بین «آزادی و ایمنی» نوعی تعارض و دوگانگی دارد . همین تعارض پنج نیاز روانی را در او بر می‌انگیزاند که نحوه ارضای آن‌ ها، تعیین کننده رضایت از زندگی او می‌باشد. این نیاز‌ها عبارتند از: وابستگی یا تعالی، اصالت و ریشه داشتن، احساس هویت، چارچوب جهت گیری».

نیاز وابستگی: انسان دلیل آگاهی از گسستگی وابستگی‌های اولیه اش با طبیعت به دنبال ایجاد وابستگی‌های نوین با انسان‌های دیگر است. وابستگی و یگانگی با دیگران از لوازم سلامت روان شناختی است.

عشق: راه سالم و سازنده پیوند با جهان است، زیرا هم نیاز ایمنی و هم یکپارچگی فرد را تامین می‌کند. عشق در نظریه فروم معنای وسیعی دارد که عشق جسمانی تا احساس همبستگی و عشق به انسانیت را شامل می‌شود.

نیاز به تعالی: این نیاز انسان را از حالت منفعل بودن فراتر می‌برد و موجب خلاقیت او می‌شود و در نهایت باعث احساس آزادی و هدفمندی در او می‌گردد.

نیاز به اصالت و ریشه داشتن: به عقیده فروم «تنهایی و ناچیزی» جوهر وضعیت بشر است. علت پیدایش تنهایی بشر از هم پاشیدن وابستگی‌های اولیه او با طبیعت و فرو ریختن احساس ایمنی او است. مطلوبترین راه احساس اصالت و ریشه داری، ایجاد حس «برادری» با همنوعان است. برادری به معنای احساس ارتباط، عشق، توجه و مشارکت در جامعه است.

نیاز به احساس هویت: انسان بایستی فردیت داشته باشد، یعنی به کمک فردیت به معنای بخصوص و مشخص هویت خودش برسد. میزان فردیت هر انسان تابع میزان از بین بردن علایق زناگونه با خانواده، طایفه یا ملیت خودش است . همرنگی با ویزگیهای یک ملت، نژاد، مذهب، شغل و حرفه نشان‌دهنده شیوه ناسالم احساس هویت یافتن است .

نیاز به چهارچوب جهت گیری: چهار چوب جهت گیری انسان باید متکی بر عقل و خرد باشد، زیرا فقط با خرد می‌توان تصویری واقعگر و عینی از جهان به دست آورد. انسان برخوردار از رضایت از زندگی ادراکات جهان را با نیازها و ترس‌های ذهنی خودش تحریف نمی‌کند. فروم معتقد است که انسان دارای رضایت از زندگی کسی است که عمیقاً عشق می‌ورزد، ‌آفرینش‌گر است، قدرت خرد و تعقل را در خودش کاملاً پرورانیده است، خودش و جهان را به شکل عمیقی ادراک می‌کند، احساس درست پایدار دارد، با جهان در پیوند است و در آن ریشه و اصالت دارد، حاکم سرنوشت خودش است و از علایق زناگونه آزاد است (فیست و فیست،۲۰۱۰).

دیدگاه یونگ


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

۳-۹ متغیر های تحقیق و نحوه محاسبه آن ها

نام متغیر

نوع متغیر

نماد متغیر

نحوه محاسبه

مجازی

متغیر مجازی است ، اگر ارائه مجدد صورت‌های مالی به دلیل اصلاح موارد مالیاتی باشد مقدار ١ و در غیر این صورت مقدار ٠ می‌گیرد.

𝐻𝑅𝑒𝑠𝑡𝑎

مجازی

H𝑅𝑒𝑠𝑡𝑎

متغیر مجازی است ، اگر مقدارارائه مجدد صورت‌های مالی بیشتر از ۰۵/۰ باشد مقدار ١ و در غیر این صورت مقدار ٠ می‌گیرد.

𝐿𝑅𝑒𝑠𝑡𝑎

مجازی

𝐿𝑅𝑒𝑠𝑡𝑎

متغیر مجازی است ، اگر مقدارارائه مجدد صورت‌های مالی کمتر از ۰۵/۰ باشد مقدار ١ و در غیر این صورت مقدار ٠ می‌گیرد.

اعتبار هیئت مدیره

وابسته

CEOREP

محاسبه شده توسط تکنیک AHP و روش انتروپی شانون

اندازه شرکت

کنترل

Size

Size =Ln (MVE)

تامین مالی

کنترل

FINAN

متغیر مجازیست اگرتعدادسهام حداقل ١٠% در سال افزایش داشته باشد و یا بدهی بلند مدت ٢٠% رشد داشته باشد ١و در غیر این صورت ٠منظور می‌گردد.

نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری

کنترل

MB

𝑀𝐵=

اهرم مالی

کنترل

LEV

𝐿𝐸𝑉=

بازده دارائیها
کنترل

ROA

مطالبات و موجودیها به کل دارائیها
کنترل
زیان متوالی
کنترل

NEG_ROA

اگر شرکت در سال قبل زیان گزارش نموده ، عدد ١ و در غیر این صورت عدد ٠ تعلق خواهد گرفت.

ساختار مالکیت

مستقل

OWN

درصد سهام در اختیار سهام‌داران نهادی

استقلال هیئت مدیره

مستقل

B_INDEP

دوره تصدی

مستقل

TENUR

N: تعداد اعضاء هیئت مدیره در هرسال. T: فاصله زمانی از سال ۸۲ تا پایان سال t.

:mدفعات عضویت هر هیئت مدیره از سال ۸۲ تا پایان سال t.

۳-۱۰-نحوه اندازگیری اعتبار هیئت مدیره (CEOREP)

۳-۱۰-۱ دوره تصدی هیئت مدیره

به منظور محاسبه مدت تصدی اعضای هیئت مدیره از روش میانگین ساده استفاده می شود بدین صورت که ، ابتدا مدت تصدی سنواتی هر عضو هیئت مدیره در هر سال با توجه به سوابق کاری قبلی حضور آن عضو در ترکیب هیئت مدیره همان شرکت محاسبه می شود .بدین صورت که برای هر سال N برای تعداد اعضای هیئت مدیره است . ‌بنابرین‏ میانگین ساده مدت تصدی اعضا از رابطه زیر محاسبه می شود:

که در این رابطه ،m برابر با تعداد دفعات عضویت عضو nام هیئت مدیره از سال پایه (۱۳۸۲) تا پایان سال tام است و T فاصله زمانی از سال پایه تا سال مورد بررسی (tام) را نشان می‌دهد.

۳-۱۰-۲ عملکرد هیئت مدیره (PERFORM)

برای محاسبه عملکرد هیئت مدیره از نسبت بازده دارایی ها در پایان سال t ، به ‌عنوان شاخصی برای بررسی تاثیر تصمیمات هیئت مدیره بر دارایی شرکت ها استفاده شده است بدین مفهوم که هر چه تصمیمات هیئت مدیره کاراتر و اثربخش تر باشد نسبت فوق که از تقسیم سود خالص بر کل دارایی های ابتدای دوره حلصل می شود.

NIit: سودخالص شرکت i در پایان سال t .

۳-۱۰-۳ استقلال هیئت مدیره (B-INDEP)

این نسبت از تقسیم تعداد اعضای غیر موظف هیئت مدیره (Nout) در سال t بر کل اعضای عضو هیئت مدیره (TN) در سال t به دست می اید . به عبارت دیگر :

it: تعداد اعضای غیرموظف شرکت i در پایان سال t.

TNit: مجموع تعداد اعضای موظف و غیر موظف هیئت مدیره شرکت i در پایان سال t.

      1. تکنیک های آماری

۳-۱۰-۴-۱ روش تحلیل عاملی [۲۷]

تحلیل عاملی اصطلاحی است کلی برای تعدادی از تکنیک های ریاضی و آماری مختلف اما مرتبط با هم به منظور تحقیق درباره ماهیت روابط بین متغیرهای یک مجموعه معین.

تحلیل عاملی از جمله روش های چند متغیره است که در آن ،متغیرهای مستقل و وابسته مطرح نیست زیرا این روش جزء تکنیک‌های هم وابسته محسوب می‌گردد و کلیه متغیرها نسبت به هم وابسته اند. مسئله اساسی تعیین این مطلب است که آیا تعداد زیادی متغیر اصلی را می توان به مجموعه کوچکتری از متغیرها ،با کمترین میزان ریزش اطلاعات تبدیل کرد؟

بنیان های اولیه تحلیل عاملی:

نخستین کار درباره تحلیل عاملی حدود ۱۰۰ سال پیش توسط روانشناسی به نام چارلز اسپیرمن (۱۹۴۰) صورت گرفت، که به گونه کلی « پدر» این روش شناخته شده است. بعد از او کارل پیرسن (۱۹۰۱)، روش «محورهای اصلی» را پیشنهاد کرد و هتلینگ (۱۹۳۳) آن را به گونه ‌کامل تری توسعه داد

بسیاری از کارهای نخستین در تحلیل عاملی، یعنی در طول سال های ۱۹۰۰ تا ۱۹۳۰، به کاربرد مدل اسپیرمن در بسیاری از مسایل عملی و بررسی شرایط مناسب برای استفاده از آن مدل اختصاص یافته است. در طول این دوره، علاوه بر خود اسپیرمن، دانشمندان دیگری مانند سیریل برت، کارل هلیزینگر، ترومن کلی، کارل پیرسن و گادفری تامسون، کمک های شایانی به ادبیات تحلیل عاملی کرده‌اند.

امروزه، روش تحلیل عاملی از جمله تکنیک های تحلیل آماری است که در سطح وسیعی از شاخه های علوم مانند روانشناسی ،جامعه شناسی، مدیریت، جغرافیا ،برنامه ریزی شهری و… استفاده می شود.

در اوایل سال ۱۹۳۰، آشکار شد که مدل تک عاملی عمومی اسپیرمن برای توصیف روابط بین متغیرهای یک مجموعه همیشه کافی نیست.

ترستون احتمالا برجسته ترین تحلیلگر عاملی نوین بوده و نفوذ قابل ملاحظه ای در توسعه این روش از سال های ۱۹۳۰ تا کنون داشته است.

کارهای اولیه در تحلیل عاملی که توسط دانشمندان یاد شده انجام گرفته ، بیشتر توجیه نظری دارد، هر چند هیچ یک از آن ها آماده برای آزمون های آماری فرضیه های خاص درباره ساختارهای عاملی مجموعه های معینی از متغیرها نبوده است. اما، وقتی کامپیوترهای پر سرعت در اختیار قرار گرفت در اواسط تا اواخر سال های ۱۹۵۰، حرکتی از تئوری گرائی به سوی آنچه تحلیل عاملی اکتشافی نامیده می شود، به وجود آمد. این حرکت به گونه آشکار از طریق تئوری عامل مشترک ترستون تشویق، و از طریق فرمول بندی عمومی هتلینگ (۱۹۹۳)، درباره عملیات ریاضی مؤلفه‌ های اصلی که قبل از آن به دلیل محاسبات فوق العاده پیچیده و پرزحمت آن ، به کار نرفته بود تسهیل شد. چنین به نظر می‌رسد که در طول سال های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، تقریبا هر کس، هر چیزی را تحلیل عاملی می ‌کرده‌است، ‌به این امید که روابط پیچیده ظاهری بین متغیرهای یک مجموعه را می توان ساده کرد و به گونه ساده تری تفسیر نمود (لیندمن و همکاران، ۱۹۸۰). در طول این دوره همچنین تعداد روش های تحلیل عاملی با ابداع تحلیل تصویر (گاتمن، ۱۹۵۳)، تحلیل عاملی بنیادی (رائو، ۱۹۵۵ و هریس، ۱۹۶۲)، تحلیل عاملی آلفا (کیسر و کافری، ۱۹۶۵) و روش کمترین پس ماند (هامن و جونز، ۱۹۶۶)، به گونه قابل توجهی توسعه یافت. با این وجود، روش های تحلیل اکتشافی نتوانست آن گونه که انتظار می‌رفت، کمک مؤثری برای آزمون و پالایش تئوری روان شناختی باشد.


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

1 ... 106 107 108 ...109 ... 111 ...113 ...114 115 116 ... 479

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
آخرین مطالب