۴-۲ نظریه مزلو و بوم شناسی انسانی
مزلو هدف و آرمان اصلی انسان را تربیت و تقلای او را دست یافتن به مرتبه والای انسانی و همانا تحقیق خویشتن یا خود شکوفایی میداند. وی مراتبی را برای دسترسی به این آرمان به صورت سلسله مراتب نیازها تدوین نموده که یکی از آن مراحل را احساس ارزش و احساس عزت نفس بیان میدارد که در ذیل ضمن بحث و بررسی نظریات مزلو پیرامون عزت نفس سایر سلسله مراتب نیازها را به طور مختصر بیان میکنیم. به این ترتیب شرط اولیه دست یافتن به خود شکوفایی ارضای چهار نیازی است که در سطوح پایین سلسله مراتب قرار گرفته و عبارت است از:
۱- نیاز های جسمانی و فیزیولوژیک:
این دسته از نیازها که در سلسله مراتب هرم نیازها از نظر مزلو در قاعده آن قرار دارد, شامل نیاز به غذا, آب, هوا, خواب و رابطه جنسی است که ارضاشان برای بقا ضروری است از این رو در این مرحله نیازهای جسمانی نیرومندترین نیاز ها است (شولتس،۱۳۸۲).
۱- نیازهای ایمنی:
پس از رفع نیازهای فیزیولوژیک نیاز ایمنی، انگیزه انسان قرار میگیرد که شامل ایمنی، ثبات، حمایت، نظم و رهایی از ترس و اضطراب است به اعتقاد مزلو همه ما تا اندازه ای نیاز داریم که امور، جریانی عادی و قابل پیشبینی داشته باشند، نحمل عدم اطمینان دشوار است. در نتیجه می کوشیم تا سر حد توانایی به امنیت، حمایت و نظم دست می یابیم (شولتس،۱۳۸۲).
- نیازهای محبت و احساس تعلق ها
پیوستن به دیگران، پذیرفته شدن و تعلق داشتن به گروه در این طبقه از نیازها قرار میگیرد و ممکن است برای یافتن احساس تعلق، به گروه یا باشگاهی بپیوندیم و ارزش ها یا ویژگی های آن را بپذیریم یا لباس متحد الشکل آن را به تن کنیم. با ایجاد رابطه نزدیک و مهر آمیز با دیگری نیاز به محبتمان را بر می آوریم.
۲- نیاز به احترام یا نیاز به عزت نفس
به این ترتیب پس از ارضای نیازهایی که بر شمردیم نیاز به احترام و عزت نفس در درجه اول اهمیت قرار گرفته و به عنوان انگیزه رفتار و عملکرد انسان قرار میگیرد که شامل نیاز به احساس ارزش، در نظر گرفتن خود و دیگران، احساس موفقیت و مسولیت میباشد. به بیان دیگر نیازهای عزت نفس شامل اجرا، دستیابی و نشان دادن کفایت در کارها مورد تأیید و شناخت دیگران واقع شدن میباشد.
(اتکینسون،۱۳۸۰).
مازلو در کتاب انگیزش و شخصیت در توضیح نیاز به عزت نفس میگوید: همه افراد جامعه ما (بجز برخی بیماران) به یک ارزشیابی ثابت و استوار و معمولاً عالی از خوشان, به احترام به خود یا عزت نفس یا احترام به دیگری تمایل دارند ولی در جای دیگر میگوید: این سطح از نیازها را می توان در دو مجموعه فرعی طبقه بندی کرد اول اینکه آن ها عبارت از: تمایل به قدرت، موفقیت، کفایت، سیادت، شایستگی، اعتماد در رویارویی با جهان، استقلال و آزادی. دوم اینکه در ماچیزی هست که میتوانیم آن را تمایل به اعتبار و حیثیت (که آن را احترام دیگران نسبت به خودمان می توان تعریف کرد)، مقام، شهرت، افتخار، برتری، معروفیت، توجه و اهمیت و حرمت یا تحسین بنامیم ( مزلو، ۱۳۷۷).
مازلو در مورد پیامدهای عدم ارضای این اسطح از نیازهای پنجگانه می نویسد:
بی اعتنایی به این نیازها موجب احساساتی از قبیل حقارت، ضعف و درماندگی می شود که این احساسات نیز خود به وجود آورنده دلسردی و یاس اساسی خواهد شد و یا اینکه گرایش های روانی نژندی یا جبرانی را به وجود خواهد آورد. ارزشیابی ضرورت اعتماد به نفس بنیادی و درک این مطلب زا که مردم بدون آن چقدر احساس درماندگی میکنند و می توان از طریق مطالعه روان نژندی ناشی از ضربه شدید روحی به دست آورد
( مزلو،۱۳۷۷).
وی در ادامه بحث به نتایج ارضا این سطح از نیازهای آدمی اشاره کرده اظهار میدارد:
ارضای نیاز به عزت نفس به احساساتی از قبیل اعتماد به نفس، ارزش، قدرت، لیاقت و کفایت، مفید و مثمر بودن در جهان منتهی می شود. احساسات اتکا به خود، احترام به خود، حرمت به نفس، اطمینان و اعتماد به خود، احساس توانایی توفیق، شایستگی، موفقیت، قدرت نفس، شایستگی احترام، قدرت رهبری و استقلال از نتایج مثبت ارضای نیاز به عزت نفس میباشند (شولتس، ۱۳۸۲).
شولتس درباره عزت نفس میگوید: احترام به خود یک احترام درونی است. احساس ایمنی درونی و اعتماد, خود را ارزشمند و شایسته احساس نمودن که برای دستیابی به آن باید “خود” راستین را شناخت و نقاط ضعف و قوت را دریافت بگونه ای که اگر ندانیم چیستیم و کیستیم نمی توانیم به خود احترام بگذاریم (شولتس، ۱۳۸۲).. مزلو سالمترین و ثابت ترین حرمت به نفس را مبتنی به احترام استحقاقی از سوی دیگریان و نه شهرت ظاهری و تمجید بی مورد دانسته است بنابرین به برطرف شدن این نیاز ها کهمورد بحث این تحقیق نیز میباشد، انسان بسوی کمال مطلوب که همانا تحقیق خویشتن و خود شکوفایی است قدم بر میدارد.
- نیاز به خود شکوفایی:
نیاز به خود شکوفایی عالی ترین نیازها است و احتیاج آدمی را به درک حقایق و درک زیبایی نشان میدهند و به بروز و ظهور استعدادها و ذوق او میدان میدهند. این نیازها ضمناً منشا کشف مجهولات و ایجاد علوم و فنون و هنرهای زیبا بوده و از این پس نیز خواهد بود (سیاسی، ۱۳۷۴).