شخصیت رهبری توانایی اعتماد به نفس برای شکلدهی به تفکرات را دارا است و با توسعه تصورات مثبت فرد نیازمند شجاعت و اعتماد به نفس برای انتخاب عمدی گزینه ها، مسئولیت نتایج را می پذیرد. رهبری، توانایی ایجاد اعتماد به نفس برای شکل دهی به تفکرات و جهت دهی صحیح در زندگی در راستای اهداف و فعالیت تصمیم گیری برای به دست آوردن و انجام آنچه تشخیص میدهد است. شخصیت رهبری، فرایند توسعه یک تصویر شخصی مثبت است)فرای[۳۰]،۲۰۰۹: ۸۰).
رهبران در راستای توسعه یک چشم انداز جدید و چالش برانگیز و مورد نیاز برای تغییر ناگهانی و شدید (مؤثر) در فرهنگ سازمانی(کدیلو[۳۱] و همکاران، ۲۰۰۵: ۵). برای مقابله با تحولات سازمانی میکوشند، زیرا رهبری فرایند تغییر هدفداری است که از طریق آن رهبر و پیروان از مقصود مشترک بهم می پیوندند و حرکت به سمت چشم انداز را آغاز میکنند(لوب، ۲۰۰۴: ۷) و رهبران ایده آل، رهبرانی هستند که همواره به خدمت رسانی به پیروان و احترام به شأن و مقام آن ها متمایل بوده مایه رشد و پیشرفت سازمان و حداکثر سازی ظرفیت کارکنان خود اهمیت میدهند) گراهام[۳۲]، ۱۹۹۱). باچن (۱۹۹۸) نظریه های سنتی رهبری، معمولاً مبتنی بر نوعی مدل سلسله مراتبی بوده اند (قلی پور و همکاران، ۱۳۸۸: ۱۰۵). وست(۲۰۰۲) تأکید میکند که اعضای گروه بایستی تاثیر متقابلی با یکدیگر داشته و به کارگیری منابع عاطفی مورد نیاز، رهبران گروههای پویا را تشویق نموده و فرایندهایی از حس وحدت که مشوق نوآوری در محصولات و خدمات است ایجاد میکند (کلر[۳۳]، ۲۰۰۶; سامچ [۳۴]،۲۰۰۶). بهترین رهبران، فرهنگ های عملکرد بالا را به وجود می آورند، آن ها اهداف بلند مدت تعیین میکنند و نتایج را کنترل و بررسی میکنند و افراد را مسئولیت پذیر نگاه می دارند و همواره سعی میکنند سازمانشان سریعتر از رقبا حرکت کرده و خود را با شرایط جدید تطبیق میدهند (لوئیس گرستنر، ۲۰۰۳).
رهبران بر اعضای گروه اثر گذار و موجب شده تا آن ها خودشان و استعداد هایشان را درک کرده و آن ها حس تعلق به پیروان دارند( نیل[۳۵]، ۲۰۰۹: ۸۰). وظایف مقدماتی رهبری، ایجاد محیط اعتماد، تغییر عمده و ایجاد یک حسی از هدفداری است(گوشال[۳۶] و همکاران، ۱۹۹۹). با در نظر گرفتن دنیای سازمان های جدیدی که نیازمند رهبران جدیدی هستند، که علاوه بر منطق عقلایی و آموزه های کلاسیک سازمان های عصر مدرنتیته، بایستی مجهز به افراد تفکر جدید بر پایه درک ارزش ها، احساسات بوده و معتقد به دخالت عوامل مختلف در تصمیم گیری (خدامی، ۱۳۸۵) باشند. تاثیر رهبری آنچنان قاطع و پر اهمیت است که اغلب در ذهن آدمی جائی برای اندیشیدن به سایر عوامل توفیق یا شکست باقی نمی گذارد(مرادی،۱۳۸۷).
رهبری یک مهارت بسیار مهم است که بر قوت یا بقاء هر سازمانی تاثیر مستقیم دارد، با وجود اینکه مطالعات بسیاری درباره رهبری وجود دارد، اما تفسیر آن هنوز مبهم است (فرای و همکاران[۳۷]، ۲۰۱۱: ۲). رهبری به دلیل نقشی که در اثربخشی فردی و گروهی ایفا میکند عنوان بسیار مشهوری در مبحث مدیریت منابع انسانی است و از آنجا که موضوع رهبری، انسانها را طی اعصار گوناگون مفتون خود کردهاست، تعاریف فراوانی از آن شده است(رضائیان،۱۳۸۳: ۳۷۵).
۲-۴)تفاوت رهبری و مدیریت
اگر چه بعضی از افراد رهبری و مدیریت را مترادف هم می دانند. اما به اعتقاد بعضی باید بین آن ها تفاوت قائل شد. از یک سو عده ای بر این باورند که رهبری یک جنبه مهم از مدیریت است و توانایی رهبری مؤثر یکی از شروط مدیریت اثر بخش است(الوانی،۱۳۸۲ ). از سوی دیگر عده ای معتقدند که رهبری در اصل نسبت به مدیریت مفهوم وسیعتری دارد. مدیریت نوع خاصی از رهبری محسوب می شود که در آن کسب هدفهای سازمانی بر سایر اهداف اولویت دارد . اختلاف اساسی میان این دو مفهوم از کلمه “سازمان” بر می خیزد. رهبری زمانی صورت میگیرد که فردی به هر دلیل می کوشد بر رفتار فرد یا گروهی اثر بگذارد. این امر میتواند برای نیل به اهداف خود فرد یا دیگران بوده و یا اهداف سازمان نیز سازگار یا ناسازگار باشد(رضائیان،۱۳۸۳: ۳۷۵).
خلاصه ای از تفاوت بین رهبری و مدیریت در جدول(۲-۱) بیان شده است.
ویژگیهای مدیران
ویژگیهای رهبران
انتصابی هستند
سلسله مراتبی هستند
اهداف سازمانی اولویت دارد
برای برخورد با پیچیدگی ها است
اداره میکند
نگهداری میکند
دیدگاه محدود دارد
وضع موجود را می پذیرد
به کارایی توجه بیشتری دارد
نگرش غیر شخصی و انفعالی به اهداف دارند
در پستهای پر مخاطره کار نمی کنند
ترجیح میدهند با افراد کار کنند
در مدیریت عضویت شرط است
از درون گروه ظهور میکنند
سلسله مراتب وجود ندارد
اهداف پیروان مورد نظر است
با ایجاد تغییر سر و کار دارد
ابداع میکند
بهبود می بخشد بر افراد تمرکز دارد
به افق توجه میکند
با وضع موجود در جدال است
به اثر بخشی توجه بیشتری دارد
نگرش شخصی و فعال به اهداف دارند.
در پستهای پر مخاطره کار میکنند.
با کارهای فکری سر و کار دارند.
در رهبری عضویت ضرورت ندارد
جدول(۲-۱) تفاوت بین رهبری و مدیریت
۲-۵)چالشهای رهبری سازمانی
چالش ها مسائل و تکالیف بحرانی هستند که نیازمند اقدام کردن میباشند. چالشهای رهبری سازمان ممکن است درونی و یا بیرونی باشد. در این گزارش ۱۴ مورد به عنوان چالشهای بیرونی و ۷ مورد به عنوان چالشهای درونی بیان میشوند(تیموریان،۱۳۸۵).
چالشهای بیرونی رهبری عبارتند از:
۱- مشخص کردن مسیر و استراتژی
۲-ایجاد یک سازمان یادگیری
۳-ساختارهای سازمانی نوین
۴-تیمهای قدرتمند
۵-ایجاد فرهنگ نوآوری و خلاقیت
۶-ترویج تنوع
۷-ترویج همکاریها
۸-بهبود فرایندهای کار
۹-بالا بردن اثربخشی
۱۰-تشویق مسئولیت اجتماعی
۱۱-بسیج دانش و اطلاعات
۱۲-رهبری در شبکه ها
۱۳-مدیریت ادغام ها
۱۴-ایجاد تغییرات عمده
چالشهای درونی، چالشهایی هستند که از چالشهای بیرونی شخصی تر هستند. آن ها رهبران را از طریق اقداماتی که به کار می گیرند به چالشهای سازمانی ارتباط میدهند. لذا مدیران از طریق اعمال رهبری خود به این چالشها نزدیک میشوند. چالشهای درونی رهبری عبارتند از:
۱-رهبری خود یا خود هدایتی
۲-هدفمندی
۳-ادامه حیات همراه با ریسک
۴-ایجاد شبکه
۵-تسهیل
۶-سؤالهای چالش برانگیز
۷-قدرت
از انتشار نخستین پژوهش درباره رهبری، تاکنون پژوهشگران علوم مدیریت و علوم رفتاری همواره کوشیدهاند تئوری ارائه دهند تا رهبران سازمانی بتوانند با تکیه بر آن به رهبری اثربخش تبدیل شوند.
۲-۶) سیر تکاملی نظریهپردازی درباره رهبری
سیر تکاملی نظریهپردازی درباره رهبری شامل هفت رویکرد به قرار زیر است:
۲-۶-۱)رویکرد سنتی (صفات مشخصه رهبری)