– راهی برای کسب ترتیب از گم گشتگی
– وسیله ای برای بسط دادن دنیای حقیقی
– و راهی برای خلاقیت هستند.
موریشما[۸۴] ۱۹۷۵ در آموزش عملی به کودکانی که دارای ناتوانی ذهنی بودند، مشاهده کرد که لذت درونی، در انجام تکالیف هنری برای ذاین کودکان مهمتر از تقویتهای بیرونی بود واین خود به نیازهای انگیزشی در جهان خصوصی کودک تکیه دارد.
گارترومیلر[۸۵] (۱۹۷۵ به نقل از ویلیامز۱۹۷۷، ۱۷۶) در یک برنامه تجربی که برای هشت کودک در سنین ۱۱-۷ سال با دو خط پایه طراحی کردند به تحقیق در مورد این فرض پرداختند که فعالیتهای هنری قادرند رشد،آگاهی ادراکی ومهارتهای حرکتی کودکان دارای ناتوانی یادگیری باشند. نتیجه برنامه تجربی ۶ هفته ای آن ها که به وسیله آزمون ادراک بینایی فراستیک اندازه گیری شد تفاوت معنیداری را نشان داد (ویلیامزووود ۱۹۷۷، ۱۹۹).
۲-۶- موسیقی و نقاشی
برای کودکان کودکستانی میتوان موسیقی و نقاشی را با هم ترکیب کرد. موسیقی نیز مانند رنگ برای بچّهها گیرا است.
زیرا ریتم آن را فوزی حس می کند. قلم مو نیز ریتم مخصوص به خودش را دارد. همچنان که موسیقی رنگ خود رادارد. میتوان بچه های کوچک را عادت دادتا با گوش دادن و حسکردن موسیقی نقاشی کنند و یا با تعقیب حرکات موسیقی ارزش خط ورنگ را بفهمند. در واقع موسیقی میتواند ریتم بین خط و هماهنگی رنگ ها را روشن کند (صرافان ۱۳۸۷، ۱۷۶).
در بخشی از انجیل آمده که اشاره به داوود نبی که درآن زمان برای درمان افسردگی پادشاه زمانه خود را با موسیقی درمان کرد.بیش از ۲۵ سال پیش افلاطون گفت بگذاریم هنرمندان ما زیبایی واقعی را که در دل طبیعت نهفته است ببیند تا با هنر بتوانیم جوانانمان را در دست سلامت بنشانیم و زیبایی و تاثیر آن از طریق چشم وگوش مانند نسیمی که سلامت رااز بهشت به هدیه می آورد بر ما بنشیند در زمان رسانس از موسیقی درمانی برای درمان ناشنوایان، عقب مانده ذهنی، بیماری جسمی حاد و مشکلات رفتاری شدید استفاده میکردند (بیرشک ۱۳۷۹، ۱۹۶).
۲-۶-۱ ریتم یا آهنگ ترسیم
ریتم یا آهنگ ترسیم نیز باید مورد توجه قرار گیرد. غالباً مشاهده می شود که کودک در یک شخص یا از شخص دیگر، به تکرار خطوط قرنیهای (خطها یا نقطه ها به عنوان مثال)،
می پردازد. این تمایل به تکرار ریتمی، کهگاهی تا حد رفتار قالبی واقعی پیش می رود،در تضاد با نقاشی آزاد که بابع تخیّل است، قرار میگیرد و دقیقاً به این معنا است که آزمودنی بخشی از حالت طبیعی وارتجالی خود را از دست داده است وزیر قواعد تحمیل شده زندگی می کند. در مواقعی که چنین وضعی صراحتاًمشاهده گردد،می توان فرضیه وجود یک روان آزردگی و یا لااقل وجود خصیصه های وسواسی را عنوان کرد (دادستان و منصور ۱۳۸۷، ۱۷۴).
مددی (۱۳۷۹) در یک پژوهش، نقاشی درمانی را در مورد بیست نفر از کودکان دارای اختلا لات و مشکلات هیجانی در طی ۲۴ جلسه ۶۰ دقیقه ای به کار گرفت. موضوع نقاشی برای این کودکان آزاد بوده و هر کودک موضوع دلخواه خود رابه تصویر میکشید، از آزمون بندر گشتالت به عنوان آزمون، پس آزمون، استفاده شده و نتایج کاملاً آشکار ی در بهبود مشکلات هیجانی این کودکان مشاهده شده است.
۲-۷- نظریه های مختلف در مورد سلامت روان
۲-۷-۱ نظریه فروید
به عقیده فروید مردم به درجات مختلف روان نژند هستند وسلامت روانی یک آرمان است نه یک هنجار آماری (هوگان[۸۶] ۱۹۷۶، ۷۷).
طبق نظریه فروید ویژگیهای خاص برای سلا مت روانی ضرورت دارد نخستین ویژگی خود آگاهی است یعنی هر آنچه که ممکن است در ناخودآگاه موجب مشکل شود بایستی خود آگاه شود و خود آگاهی حقیقی ممکن نیست مگر اینکه کنترل غیر واقعی وغیر ضروری یا زیاد از حد (من برتر) در هم شکسته شود به نظریه خود آگاهی عنصر اصلی (ولی نه عنصر کافی)، سلامت روان است (کورسینی[۸۷] ۱۹۷۳، ۱۹۶).
فروید بیگانگی منطقی از علاقه مندی ها و اشتیاق های عمومی را معیار نهایی سلامت روانی میداند. (گداستنیک[۸۸] ۱۹۳۹، ۱۹۵).
۲-۷-۲ نظریه موری
به عقیده موری[۸۹] (۱۹۳۸) فرد سالم از ساختار روانی خودش آگاهی لازم را دارد همچنین وی در عین اینکه بین نیازهای مختلف اش تعارضی ندارد از انواع نیازها نیز به نحو مقتضی استفاده می کند. در انسان سالم بهنجار بین (من برتر) و (من آرمانی) فاصله زیاد وجود ندارد موری عقیده دارد که انسان سالم ابتدا (نهاد)سپس (من برتر) و آنگاه (من) به ترتیب نقش عمده را در کنترل رفتار ایفا میکنند و با نظارت خردمندانه (من) ومواظبت (من برتر) تکانههای (نهاد) به صورت قابل ارضاء میشوند. به عقیده موری تمام انسا نها با شدّ ت وضعف متفاوت دچار «عقیده» هستند. اما فقط عقیدههای افراطی و شدید، موجب نا بهنجاری وبیماری میشوند. موری معتقد است که تخیّل و خلا قیّت مهمترین ویژگی سلامت روان هستند (گداستنیک[۹۰] ۱۹۳۹، ۱۹۵).
۲-۷-۳ نظریه آدلر[۹۱]
بنا بر نظریه آدلر فرد بر خوردار از سلامت روان شناختی، توان و شهامت یا جرات عمل کردن را برای نیل به اهدافش دارد. چنین فردی جذاب و شاداب است و روابط اجتماعی سازنده ومثبتی با دیگران دارد. افراد سالم به عقیده آدلر از مفاهیم و اهداف خودش آگاهی دارد و عملکرد او مبتنی بر نیرنگ و بهانه نیست. افراد دارای سلامت روان مطمئن و خوش بین است و ضمن پذیرفتن اشکالات خود درنظریه آدلر از توان خود اقدام به رفع آنها میکنند (کورسینی۱۹۷۳، ۱۹۶).
۲-۷-۴ نظریه مزلو
به عقیده مزلو[۹۲] (۱۹۶۸) افرادبرخوردار از سلامت روان، نیازهای سطوح پایین را برآورده کردهاند و اختلال روان شناختی ندارند و میدانند ومی دانند که هستند؟ و به کجا میروند. ادراک افراد سالم از واقعیّت صحیح است آن ها جهان را به صورت عینی ادراک میکنند. این افراد خود انگیختهی سالم و طبیعی هستند و عواطف خود را صادقانه وبدون رنجش دیگران نشان می دهند.
۲-۷-۵ نظریه فروم
فروم (۱۹۶۸) معتقد است که انسان دارای سلامت روان کسی است که عمیقاً عشق می رزد، آفرینشگر است و فورت تعقّل و فرد را در خودش کاملاًپرورانده است.
خودش و جهان را به شکل عمیقی ادراک میکند. احساس درست پایداری دارد، با جهان پیوند دارد و در آن ریشه و اصالت ندارد و حاکم برسر نوشت خویش است. فروم انسان سالم را دارای جهت گیری بارور میداند، یعنی آن نوع جهت گیری که در آن خود قادر است تمام استعدادهای بالقوه خویش را به کار گیرد (کورسینی۱۹۷۳، ۱۹۶).