بین و ماتینهو (۲۰۱۱) متغیرهای تصویر نامتجاری، درگیری محصول، دانشمحصول، رفتار خریدمصرفکنندگان در مورد محصولات غیر اصلی در تحقیقی به عنوان تاثیر متغیرهای تصویر نام تجاری، درگیری محصول، دانش نسبت به محصول را بر رفتارخرید مصرف کنندگان در مورد محصولات غیر اصلی مورد بررسی قرار دادند و نتایج پژوهش آن ها نشان میدهد که تصویر نام تجاری دربین سایر متغیرها نقش مهمی را در رفتار خرید مصرف کنندگان به خرید کالاهای غیر اصلی دارد. دانش و درگیری محصول تاثیری بر تمایل به خرید کالاهای غیراصلی نداشت. در مورد متغیر میانجی نیز دریافتند که تصویر نام تجاری متغیر میانجی نیست. بدین معنا که درگیری و دانش محصول از طریق تصویر نام تجاری تاثیری بر تمایل به خرید کالاهای غیر اصلی ندارند
نیام و کاشیک (۲۰۱۱) در مقاله به عنوان تاثیر ارزش ویژه برند بر قصد خرید مشتری به توجه به رقابت شدید در صنعت خودرسازی، بر روی برندهای این صنعت در هند تمرکز نمودن. هدف این مقاله روشن کردن ابعاد ارزش ویژه برند( آگاهی برند، تداعی برند، کیفیت ادراک شده، وفاداری برند، دارایی برند) برای بازاریابان جهت جذب و حفظ مشتریان میباشد. داده های این پژوهش از پرسشنامهای که دارای سئوالات باز و بسته بود از ۱۳۰ پاسخدهنده جمع آوری شد و در جهت رسیدن به اهداف تحقیق یعنی شناسایی فاکتورهای تاثیرگذار ارزش ویژه برند بر قصد خرید از نرم افزار spss استفاده شد. که نتیجه حاصله بیانگر تاثیر ابعاد ارزش ویژه برند بر قصد خرید مشتری بود و البته در این پژوهش تأکید شد که شرکت ها باید بر ایجاد وفاداری مشتری تمرکز نمایند.
گابریلا اسپینری و همکاران (۲۰۱۱) تحقیقی به عنوان تاثیرات، هویت و تصویر محبوبیت برند، در اذهان عمومی: برندهای مد در میان مصرف کنندگان جوان انجام دادند. هدف این پژوهش، رسیدگی به این بی توجهی است، که با توسعه مدل ترکیبی سببی در محبوبیت برند، خصوصیت برند، تصویر برند، و شایعات و اذهان عمومی و همچنین بررسی روابط بین آن ها، به آن خواهیم رسید. اطلاعات در مورد طراحی، روش شناسی و رویکرد با بهره گرفتن از نظرسنجی با استفاده سوالات کاربردی از ٢۵٠ دانشجوی لیسانس انجام گرفت. با بهره گرفتن از تست AMOS 16/0 و به کار بردن تحلیل نتایج، فرضیهها مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تنها تصویر برند به عنوان یک عامل تعیینکننده محبوبیت برند در نظر گرفته شده است که بر بازاریابی دهان به دهان در راستای هویت برند تاثیر میگذارد.
دیالو (۲۰۱۲) در پژوهشی با عنوان بررسی تاثیر تصویر فروشگاه وتصویر- قیمت برند فروشگاه بر قصد خرید بر روی مشتریان دوهایپر مارک در برزیل انجام داد. وی در پژوهش از طریق پرسشنامه که به صورت تصادفی در بین جامعه آماری توزیع شده بود انجام شد. او برای این امر ۳۷۹ پرسشنامه در جامعه آماری خود توزیع کرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار لیزرل استفاده کرد. نتایج تحقیق نشان داد که : تصویر- قیمت نام تجاری فروشگاه و تصویر درک شده از فروشگاه بر ریسک درک شده مصرف کنندگان و همچنین ریسک درک شده بر قصد خرید از نام تجاری اختصاصی فروشگاه تاثیر منفی و معنی داری دارند. نتایج نیز تأیید کننده اثر مثبت و مستقیم تصویر- قیمت نام تجاری فروشگاه بر قصد خرید است. در حالی که اثر مثبت و مستقیم تصویر فروشگاه بر قصد خرید افراد رد شد. در نهایت این که تصویر ذهنی از فروشگاه و تصویر- قیمت برند فروشگاه بر قصد خرید افراد به طور غیر مستقیم از طریق متغیر میانجی ریسک درک شده تاثیر گذارند.
شالوم لوی و همکاران (۲۰۱۲) در پژوهشی با عنوان آیا تبلیغات، اثری قصد خرید برند (نشان تجاری) فروشگاهی دارد؟ یک چارچوب مفهومی را انجام دادند.یکیاز روندهای مهم در خرده فروشی ظهور برندهای فروشگاهی اعلاء است. اگرچه برندهای(نشانهای تجاری) فروشگاهی نقش مهمی در استراتژی های فروشگاههای مواد غذایی ایفا میکنند، بسیاری از فروشندگان قیمت را بر کیفیت ترجیح می دهند و اغلب تمایل به سرمایه گذاری روی ترفیعات فروشگاه دارند، در حالی که از تبلیغات نام تجاری غفلت میکنند. هدف این پژوهش ارائه یک چارچوب مفهومی و ادغام عوامل مربوط به تبلیغات است که به صورت تجربی مورد آزمایش قرار گرفته است. داده ها از طریق یک نظرسنجی از ۲۰۶ شرکت کننده به طور تصادفی در میان خریداران بزرگسال مواد غذایی جمع آوری گردید. این پژوهش از روش تحلیل عاملی و تحلیل مسیر با AMOS 17 و مدل سازی معادله ساختاری، بر اساس رویکرد حداکثر احتمال استفاده کردهاست. نتایج تحقیق نشاندهنده اثرات ایجاد یک نام تجاری فروشگاهی قوی و پایدار از طریق تبلیغات و نوآوری است. کیفیت درک شده یک نام تجاری(برند) فروشگاهی به عنوان مهمترین عامل در پیش بینی قصد خرید نام تجاری فروشگاهی شناخته شده است و تبلیغات اثر غیر مستقیمی بر کیفیت درک شده، از طریق متغیرهای نشانه های بیرونی و کشش دوستداران تازه دارد.
ایزابل و مارتینز (۲۰۱۳) پژوهشی به عنوان تأثیر ارزش ویژه نام تجاری بر پاسخ مصرف کننده را انجام دادند. هدف این مقاله به ارائه و آزمون یک مدل برای درک بهتر ارزش ویژه نام تجاری میباشد. این مقاله به دنبال بررسی اثرات این عامل بر پاسخ مصرف کنندگان با بهره گرفتن از داده های از دو کشور اروپایی میباشد. فرضیه با بهره گرفتن از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) مورد آزمایش قرار گرفتند. تغییر ناپذیری اندازه گیری و ثبات مدل در سراسر دو نمونه ملی با بهره گرفتن از تحلیل عاملی تاییدی چندگروهی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که ابعاد ارزش ویژه برند دارای ارتباط داخلی است. آگاهی از نام تجاری به طور مثبت بر کیفیت درک شده و تداعیهای برند تأثیر میگذارد. وفاداری به نامتجاری عمدتاًً توسط تداعیهای تجاری تحت تاثیر قرار میگیرد. در نهایت، کیفیت درک شده، تداعیهای برند و وفاداری به نام تجاری عوامل اصلی ارزش ویژه کلی برند میباشند. یافته ها همچنین اثبات تاثیر مثبت ارزش ویژه برند بر پاسخ مصرف کنندگان را نشان می دهند. علاوه بر این، چارچوب کلی پیشنهاد شده به لحاظ تجربی در سراسر کشورهای مورد مطالعه قوی میباشد.
جدول (۲-۲) خلاصه نتایج تحقیقات انجام شده در ارتباط با موضوع تحقیق در خارج
منبع
موضوع
متغیرهای تحقیق
نتایج تحقیق
آنگ و همکاران [۹۶]در سال (۲۰۰۱)