روان شناسان بر اساس نظریه های خود در باره ی انسان ، به تعریف شخصیت پرداختهاند. بر اساس نظر رایت ، شخصیت به چیزهای نسبتاَ ثابت و ب دوامی گفته می شود که یک فرد را از دیگران متمایز میکند و مبنایی برای پیشبینی رفتار فرد در آینده میگردد . راجرز شخصیت را یک خویشتن سازمان یافته و داءمی میداند که محور تمام تجربه های وجودی ما میباشد. آلپورت شخصیت را مجموعه عوامل درونی که تمام فعالیت های فرد را شکل میدهد ، میداند. واتسن پدر مکتب رفتارگرایی شخصیت را مجموعه سازمان یافته ای از عاداتمی پندارد . از مجموع تعریف های فوق شخصیت را می توان به صورت زیر تعریف کرد:
شخصیت مجموعه سازمان یافته و واحد تشکیلی از خصوصیات نسبتأ داءمی و ثابتی است که روی هم یک شخص را از شخص یا اشخاص دیگر متمایز میکند (ستوده ، ۱۳۸۱ ، ص۲۱۲)
عوامل به وجود آورنده شخصیت:
-
-
- وراثت:از لحظه ای که یک اسپرماتوزوءید سلول جنسی نر با یک اووم یعنی سلول جنسی ماده در جریان عمل لقاح ترکیب می شود ، نخستین سنگ بنای شخصیت فرد گذاشته می شود و بدین ترتیب لااقل نخستین جنبه شخصیت فرد که سبب تمایز یک فرد از فرد دیگر می شود یعنی جنسیت او زاییدۀ ترکیب خاص کروموزمی اوست که از والدین خود به ارث برده است . طبیعی است که واژه های حامل صفات ارثی واجد هر خصوصیاتی باشند ، صاحب ژن ها نیز آن خصوصیات را در را خواهند بود . به عنوان مثال سلامت ژن ها یا بیمار بودن آن ها میتواند شخص را سالم یا بیمار کند و بدین ترتیب حتی می توان سلامت شخصیت یا ناهنجار بودن آن را به میزان زیادی تابع وضعیت ژنتیکی فرد دانست . ژن های معیوب یا ناقل بیماری یا کروموزوم های دارای اختلال به احتمال قوی شخصیت های نابهنجار و معیوب به بار خواهند آورد (کریمی ، ۱۳۸۲، ص۱۶)
-
- عوامل جسمانی و سرشتی مؤثر بر شخصیت: این عوامل به مجموعه کل ویژگی های ریخت شناسی ، فیزیولوژیک و روان شناختی گفته می شود . شخصیت فرد ، حاصل تعامل و یکپارچگی عوامل زیستی و روانی است . عوامل و فیزیولوژیک تحت عنوان مزاج به کار می رود . مزاج ، به مجموعه کل عوامل زیستی و روانی که شخصیت فرد را میسازد اطلاق می شود ( ستوده ، ۱۳۸۱ ، ص۲۱۵)
- عوامل خانوادگی مؤثر بر شخصیت: خانواده اولین و مهمترین عامل است که زیر بنای شخصیت و رفتار بعدی مارا تعیین میکند . بر اساس نظرات روانکاوی یکی از عوامل سازنده ی شخصیت ، همانند سازی کودک با والدین خود میباشد. همانند سازی عمدتاًَ در سال های اولیه زندگی شکل میگیرد. همانند سازی ،تمایل پسر به پذیرش صفات پدر و تمایل دختر به قبول صفات مادر یا افراد هم جنس خود میباشد.
-
مطالعات فراوانی در زمینه نوع خانواده و رفتار والدین در شکل گیری شخصیت کودک به عمل آمده است. بر اساس تحقیقات شیفر و تحقیقات دیگر چهار نوع نظام خانوادگی وجود دارد:
-
- خانواده های مستبد :در این نوع نظام خانوادگی ، بر قدرت و احترام والدین تأکید بیش از حد می شود و استقلال اعضای خانواده تحت تأثیر اطاعت بی قید و شرایط از خواسته های والدین و بزرگترها قرار میگیرد .
-
- خانواده های دمکراتیک (آزاد منش ) : در این نوع از نظام خانوادگی، همه افراد تقریباَ از حقوق و امتیازات خاصی برخوردار است و عقاید اعضای خانواده و کودکان مورد احترام دیگر اعضای خانواده قرار میگیرد.
-
- خانواده های طرد کننده : والدین در این نظام خانوادگی از وجود فرزندان خود ناراضی هستند گویی فرزند آنان ناخواسته میباشد. خصوصیات و ویژگی های منفی کودکان بیشتر از خصوصیات مثبت آنان مورد توجه قرار میگیرد.
-
- خانواده های پذیرنده : در این خانواده ها ، از کودک و استعدادهای او استقبال می شود و تربیت کودک مهمترین وظیفه والدین تلقی می شود . کودکان این نوع خانواده ها از ثبات عاطفی ، پیشرفت تحصیلی و سازگاری اجتماعی بیشتری با دیگران برخوردارند . ( همان منبع ، ص ۲۲۲ )
نکتۀ قابل توجه در مورد تأثیر وراثت و محیط این است که کدام یک از این عوامل در شکل دهی شخصیت نقش مهمتری دارند میزان تأثیر هریک چقدر است ؟ پاسخ دادن به این سؤابل دشوار و عملاَ غیر ممکن است ؛ زیر دو عوامل وراثت و محیط غالباَ با یکدیگر در تعامل بوده ، مرز مشخصی بین آن ها نمی توان تعیین کرد. نتیجه گیری کلی در این مورد این است که بگوییم هم محیط هم وراثت در تعیین شخصیت افراد نقش دارند هر فرد با مجموعه ای از قبلیت ها . ظرفیت ها برای پیدا کردن شخصیت خاصی به دنیا میآید ، اما این محیط اوست که تعیین میکند این قابلیت ها و ظرفیت ها به چه میزان شکوفا شده به ظهور برسد و بلاخره تعامل این دو عامل شخصیت خاصی را در فرد پایه ریزی میکند ( کریمی ، ۱۳۸۲ ، ص ۲۳)
ثبات یا تغییر شخصیت:
تا چه اندازه شخصیت از موقعیتی به موقعیت دیگر با ثبات است ؟ برای مثال تا چه اندازه در برخورد با والدین و با دوستان و نیز در مهمانی یا در کلاس درس ، یکسان هستید ؟ در زمینه ثبات شخصیت در طول زمان تا چه اندازه شخصیت شما در زمان حاضر و در زمان کودکی یکسان و تا چه اندازه شبیه به بیست سال آینده خواهد بود؟ در مورد این مسءله نیز ، روان شناسان شخصیت مواضع متفاوتی دارند . در حالی که بعضی نظریه ها معتقدند که اراد در موقعیت های گوناگون یکسان رفتار میکنند .
بعضی دیگر بر آنند که افراد تغییر پذیرند و در عمل از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوتند ( ذپروین و همکاران ، ۱۳۸۱ ، ص ۱۴)
آیا شخصیت از همان آغاز زندگی تثبیت می شود ؟ یا چنانچه روانکاوان و بسیاری دیگر از نظریه پردازان صفاتی ( مثلاَ آلپورت ۱۹۳۷ ) به آن معتقدند یا چنانچه نظریه پردازان یادگیری و کسانی که به تأثیر عوامل اجتماعی باور دارند ، شخصیت انسان بر اثر تجربه دستخوش تغییراتی می شود ؟ این پرسش را می توان با بهره گرفتن از طرح های تحقیق طولی مورد ارزیابی قرار داد . جالب اینکه شواهدی در تأیید هردو دیدگاه به دست آمده است . برخی صفات هوش ، روان- رنجور خویی و برون گرایی با ثبات تر از برخی صفات دیگر نظیر عزت نفس و رضایت مندی از زندگی هستند. ( کریمی ، ۱۳۸۲ ، ص ۴۷)
برخی از نظریه های شخصیت :